اریک پریست استاد ریاضی دانشگاه کمبریج می گوید: «هاوکینگ نمی تواند با فیزیک وجود عالم و انسان را توضیح دهد، برای بسیاری از ماها وجود خدا یک عامل بسیار مهم در غنای زندگی و هستی است.»
به گزارش فرارو؛ پس از مصاحبه استفان هاوکینگ فیزیکدان و کهکشان شناس بریتانیایی که به مناسبت انتشار کتاب جدید وی تحت عنوان «طرح عظیم» انجام شده بود و انتشار شبهات و نظرات جدید وی در زیر سئوال بردن آفرینش عالم هستی که جنجال و واکنش های فراوانی به دنبال داشته است، مهمترین رخداد در این رابطه، پاسخ منطقی و مستدل استاد برجسته و مشهور ریاضیات و عضو هیئت امنای دانشگاه کمبریج است که می گوید: علم چگونه می تواند ذات زیبایی و عشق را توضیح دهد؟
«اریک پریست» از استادان سابق ریاضیات در دانشگاه سنت اندرو و از اعضای هیئت امنای انستیتو فارادی در دانشگاه کمبریج، در مطلبی که در روزنامه گاردین به چاپ رسیده می نویسد باورهای مدرن در مورد جهان و عالم هستی، با هدف پوشاندن شکاف ها و نقاط ضعف ها در دانش ما نیست بلکه هدف آن پاسخ دادن به سئوالات گوناگون بشر مدرن است.
اریک پریست در این مطلب می افزاید: حرف پروفسور هاوکینگ توجیه پذیر نیست، این حالت کاملا تحمل واقعی است که خداوند شرایط را برای وقوع انفجار بزرگ و شکل گیری کهکشانها براساس قوانین فیزیک فراهم کرده است.
استاد دانشگاه کمبریج در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردین می افزاید به عنوان یک دانشور و دانشمند ما همواره به دنبال یافتن پاسخ های قانع کننده به سئوالات بسیار پیچیده ای هستیم که گاه دانش ما در برابر این سئوالات و ناشناخته های عالم هستی چنان ناچیز است که آدمی احساس شرم می کند...
امیلی در سال 1706 در فرانسه چشم به جهان گشود و بعدها از او به عنوان دانشمند و ریاضیدان بزرگ یاد شد. پدر امیلی از بی دست و پایی دخترش در عذاب بود بنابراین به فکر افتاده بود او را با مهارت های اسب سواری آشنا کند و چون از ازدواج دخترش با توجه به ظاهرش تردید داشت، علاقمند بود تا امیلی به تحصیلات رو بیاورد. تنها فرصت تحصیل در آن زمان برای دختران یادگیری در مدرسه مذهبی دخترانه بود. ادامه تحصیل امیلی سه علت داشت :
١) به علت اینکه در یک خانواده اشرافی بود و می توانست به مدرسه برود و از معلمان سرخانه استفاده کند.
٢) نبوغ امیلی، او در 12 سالگی ایتالیایی و لاتین را می دانست و در 15 سالگی به زبان فرانسه کتاب ترجمه می کرد.
٣) نگرش و تفکر پدر امیلی بود. پدر امیلی به این نتیجه رسیده بود که او هرگز نمی تواند ازدواج کند و مشتاق بود که آموزش مفاهیم پیچیده بتواند زندگی بدون شوهر او را جبران کند...
پیدایش خود به خود یا آبیوژنز به نظریهای میگویند که معتقد است موجودات زنده از مواد بیجان نشات میگیرند.تاریخچه این نظریه به دوران یونان باستان بر میگردد، در آن دوران اعتقاد عامه بر این بود که کرم از گوشت گندیده و مگس و قورباقه از گلولای شکل میگیرند.جان نیدهم در سال ۱۷۴۹ (میلادی) آزمایشی که روی گوشت پخته انجام داد به این نتیجه رسید که گوشت از ابتدا به ریزاندامگانها آلودهاست پس آنها از گوشت ناشی میشوند ولی لازارو اسپالانزانی گوشتی را به مدت یک ساعت در ظرف در بستهای جوشانید و آن را به همانگونه نگهداری کرد و متوجه شد که در آن هیچ تغییری روی نمیدهد با این حال نیدهم متقاعد نگشت چون عقیده داشت در آزمایش اسپالانزانی هوا که یکی از نیازهای ریزاندامگانهای تولید شده از گوشت است تامین نگشتهاست. حدود ۸۰ سال بعد فرنز شولز و تئودور شوان [فرنز با رد کردن هوا از محلول اسید و شوان با داغ کردن هوا] هوا را در یک محیط حاوی گوشت جوشیده وارد کردند و در آن هیچ تغییری روی نداد با این حال منتقدین آن بر این بودند که داغ کردن و اسید قدرت زایندگی اکسیژن را گرفتهاست. تا این که لوئی پاستور در آزمایشی مشابه شولز اما در دهانه بالن حاوی آبگوشت از لوله دارای انحنا استفاده نمود در این صورت محیط همچنان سترون باقی میماند ولی زمانی که محتویات را با خمیدگی لوله تماس میدادند و دوباره به محیط بازمیگرداندن ریزاندامگانها در محیط پدیدار میگشتند که این آزمایش باعث رد کامل نظریه پیدایش خود به خود شد.
این دانشمند در 17 سپتامبر 1857 در دهکده ی ایزوسک در جنوب غربی روسیه به دنیا آمد. «زیولکوفسکی» ضمن اینکه به عنوان پدر راکت در روسیه شناخته شده است، به علت ارائه نظریات و تئوری های با ارزشش نسبت به اسلاف خود در زمینه ی چگونگی دسترسی به ستارگان، پدر غیرقابل انکار کیهان نوردی نیز می باشد.
او که از سنین جوانی همواره از ناراحتی گوش رنج می برد، به علوم فیزیک و هوانوردی اشتیاق فراوان داشت و در 16 سالگی برای شرکت در سمیناری در مورد علوم و ریاضیات به مسکو رفت و در راستای علاقه مندی به این دو رشته بود که در مدرسه ی دهکده ی «بوروسک» در 90 ک.م. جنوب شرقی مسکو شغل معلمی ریاضیات و فیزیک را قبول نمود.
او در این شغل، مطالعات جدی و فراوانی در مورد کیهان شناسی نمود و محل سکونت خود را به مرکز تحقیقات نسبتاً بزرگی تبدیل و مدلهای مختلف راکت را جمع آوری نمود. در سال 1897 زیولکوفسکی در 40 سالگی اصول موتورهای کنترلی را تعریف و در سال بعد کتابی تحت عنوان «ورود به مدارات ماهواره ای از زمین» منتشر کرد. در پی مطالعات مداوم، کتاب دیگری با نام «کیهان نوردی» یا استفاده از موتورهای عکس العملی به رشته ی تحریر درآورد...
اسپانیا (به اسپانیایی: España) کشوری واقع در شبهجزیره ایبری در جنوب غربی اروپا و از اعضای اتحادیهٔ اروپا است. نام رسمی اسپانیا، پادشاهی اسپانیا و پایتخت آن، مادرید میباشد. این کشور در شمال با فرانسه و آندورا، در غرب با پرتغال، در جنوب با جبلالطارق و مراکش و همچنین دارای مرزهای دریایی در شرق با دریای مدیترانه، و در غرب و شمال با اقیانوس اطلس است.
سرزمین اسپانیا با ۵۰۴٬۰۳۰ کیلومتر مربع مساحت، ۵۱امین کشور پهناور جهان و دومین کشور بزرگ اروپای غربی بعد از فرانسه است که شامل قسمت اعظم شبهجزیره ایبری، جزایر بالئارس، جزایر قناری، شهرهای سبته (Ceuta) و ملیله در شمال قارهٔ آفریقا و برخی جزایر دیگر واقع در مقابل سواحل این قاره و خود شبهجزیرهاست.
زبان رسمی این کشور اسپانیایی است که امروزه ۵۰۰ میلیون نفر سخنور دارد.
![]()
پرچم کشور اسپانیا نماد اسپانیا
![]()
قدیمیترین ساکنان شبهجزیره بوشهر تشکیل دهندگان تمدّنهای ایبری و باسکی بودهاند. در هزاره اول ق.م.، بخشی از اقوام سلت وارد مناطق شمال غربی شبهجزیره شدند. از آمیزش سلتها و ایبرها هم، تمدن سلتایبری در مناطق مرکزی به وجود آمد. در همین دوره، فنیقیان شهرهایی را در کرانههای مدیترانه و در سواحل اقیانوس اطلس در جنوب کشور بنیان گذاشته -مثل کادیس، مالاگا و غیره- و در آنها صنعت را رونق دادند. یونانیان هم به قصد تجارت با مناطق داخلی به عمارت بنادری در کرانههای شمالی مدیترانه پرداختند.
در قرن سوم ق.م.، قرطاج برای دفاع از شبکه تجاری خود در برابر رم، وارد شبهجزیره شده و به استعمار مناطق ایبرنشین و سلتایبرنشین پرداخت. مرکز قرطاجیان در شبهجزیره، بندر مهم قرطاج هدشت نوین (Cartagena ی کنونی) بود. طیّ جنگهای پونیک، که بین قرطاج و جمهوری رم به وقوع پیوسته است، شبهجزیره ایبری مرکز قشونکشیهای کارتاژیان به سمت رم بود. بعد از دومین جنگ پونیک، رومیان تسخیر شبهجزیره را شروع کردند و این روند تا سال ۱۹ ق.م. ادامه داشته است.
با پیروزی رومیان، شبهجزیره ایبری جزو امپراتوری رم شد. روند رومیسازی زبانی، فرهنگی و اقتصادی در اواخر قرن دوم ق.م. شروع شد. اسپانیای کنونی نام و اکثر زبانها و اساس شبکه جادّههای خویش را از این دوره به ارث بردهاست. عمق رومیسازی اسپانیا تا حدّی بودهاست که سه تن از امپراتورهای رم (Traianus، Hadrianus و Theodosius I) و همین طور فیلسوف رواقی بزرگ سنکا (Lucius Anneus Seneca) و شعرای نامداری چون مارتیالیس (Marcus Valerius Martialis) و لوکانوس (Marcus Annaeus Lucanus) در این سرزمین به دنیا چشم گشودند.
اوّلین شواهد موجود، تاریخ رواج مسیحیت را در اسپانیا به قرن چهارم م. میرسانند. در سال ۳۸۰، امپراتور تئودوسیوس اوّل مسیحیت را دین رسمی کلّ قلمرو رم اعلام کرد...