مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی

نوروز

نوروز برابر با یکم فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان می باشدو هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می‌گیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را به‌عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی به‌رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است.

نگاره مراسم پیشکش هدایا به پادشاه ایران در تخت جمشید. برخی از پژوهشگران، این مراسم را به نوروز مربوط می‌دانند.


پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیده‌بود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد.

زمان نوروز
جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می‌رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۰، ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.


واژهٔ نوروز
واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی «نو»(تازه - جدید.اکنون) و «روز»(رووز-رز-روژ در فارسی میانه به چم خورشید و آفتاب هم بکار می رفته امروز معادل the day ) به وجود آمده است. امروزه در فارسی این نام در دو معنی به‌کار می‌رود: 
۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری(برابری شب و روز) و آغاز سال نو
۲) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»
ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد می‌کردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو می‌نامیدند.


واژه نوروز در الفبای لاتین
در متن‌های گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No،Now،Nov وNew Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی با فاصله نوشته می‌شوند . در تلفظ خراسانی و فارسی میانه آنرا به شکل Newrouz نیروز تلفظ می کرده اند که بسیار شبیه به نیوروز است و ترجمه آن می شود روز جدیدیا همان اولین روز سال نو.
اما به باور احسان یارشاطر بنیان‌گذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه می‌شود. این شکل از املای واژه نوروز، هم‌اکنون در نوشته‌های یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار می‌رود.


پیشینه
منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متن‌های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده‌است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمی‌گردد.همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده‌است. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده‌است.


نوروز در زمان سلسله هخامنشیان
کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود.این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده‌است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده‌است.اما بررسی‌ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند،و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند. شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده‌است.
در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شده‌است.


نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان
در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد. در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.
شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبود و در فصل‌های گوناگون سال جاری بود.
اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.
در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند.از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.


نوروز پس از اسلام

از برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان نشانه‌ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر می‌رسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.

در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یک‌بار (گاهی هر پنج سال یک بار)، تعداد روزهای سال را به‌جای ۳۶۵ روز برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.
نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.
در اسلام و به ویژهٔ آیین تشیع به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه شده‌است و بر گرامی داشتن آن تأکید شده‌است. از دیدگاه شیعه، نوروز روز ظهور امام زمان است. در حدیثی از امام صادق آمده‌است:« روز نوروز همان روزی است که خداوند در آن از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و هیچ چیزی را شریک او ندانند و این که به پیامبران و اولیایش ایمان بیاورند و آن نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهای باردار کننده در آن وزیده‌است و گلها و شکوفه‌های زمین آفریده شده‌است. و آن روزیست که کشتی نوح(ع) به کوه جودی قرار گرفت. و آن روزی است که در آن قومی که از ترس مرگ از خانه‌های خود بیرون آمدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را بمیراند و سپس آنها را در این روز زنده کرد. و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد. و آن همان روزیست که ابراهیم(ع) بتهای قوم خود را شکست. و آن همان روزیست که پیغمبر خدا، امیرالمومنین علی(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهای قریش را از بالای خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد...»

نوروز در دوران معاصر
نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار می‌شود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومت‌ها برای مدت زمانی ممنوع بوده‌است. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را به‌گونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن می‌گرفته‌اند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز می‌گذاشتند؛ به‌طور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی می‌کردند که آیین‌های نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌شناخت. تا پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی، نوروز در ترکیه [که توسط کردها برگزار می‌شود] ممنوع و غیرقانونی بود؛ در اغلب مواقع نوروز با بازداشت کردها توسط نیروهای امنیتی ترکیه‌ای همراه بود. در سال ۱۹۹۲ کمینه ۷۰ کُرد در درگیری با نیروهای امنیتی ترکیه کشته شدند. اگرچه امروزه دولت ترکیه نوروز را به عنوان جشن بهار ترکی (به ترکی: Nevruz) جشن می‌گیرد، اما همچنان نوروز به مثابهٔ نمادی نیرومند از هویت کُردی در ترکیه‌است.

1.دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

2.خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم راتوانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن.

3.اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.

4.آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولتاست .

5.وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکرمی کنند، نه رفتار و عملکرد شما.

6.سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد.

7.اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را میگیرید که همیشه می گرفتید .

8.افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوتانجام می دهند.

9.پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری باچند نفر.

10.کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .

11.کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

12.انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .

13.همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل درباشد.

14.تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .
15.دشوارترین قدم، همان قدم اول است .

16.عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .

17.آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .

18.وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آننخواسته اید .

19.من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد .

اوکراین

اوکرائین (Україна، به روسی: Украина) از کشورهای اروپای شرقی است. این کشور از شرق با روسیه؛ در شمال با بلاروس؛ از غرب با لهستان، اسلواکی و مجارستان؛ از جنوب شرقی با رومانی و مولداوی هم مرز است و در جنوب آن دریای سیاه و دریای آزوف قرار دارد و پایخت آن شهر کی‌اِف و زبان رسمی آن زبان اوکراینی می‌باشد.

نوع حکومت اوکراین جمهوری بوده که از ۲۴ استان تشکیل شده است و دارای یک بخش خودمختار (کریمه) نیز می‌باشد. پس از فروپاشی شوروی، اوکراین بعد از روسیه دارای بزرگترین ارتش در اروپا است. زبان اکراینی زبان رسمی این کشور است و زبان روسی نیز کاربرد گسترده ای دارد. دین رسمی این کشور مسیحیت می‌باشد.

                               

پرچم کشور اوکراین                                     نماد اوکراین

سکونت انسان در اوکراین به ۴۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح باز می‌گردد، زمانی که در دوران نوسنگی فرهنگ کوکوتنی-تریپلی در منطقه وسیعی گسترش یافت که بخش‌هایی از اوکراین امروزی شامل تریپیلیا و تمام منطقه دنیپر و دنیستر را در بر می‌گرفت. در عصر آهن، این سرزمین محل سکونت کیمری‌ها، سکاها و سرمتی‌ها بود. و بین ۷۰۰ تا ۲۰۰ قبل از میلاد نیز بخشی از سرزمین سکاها به حساب می‌آمد.بعدها، مستعمرات یونان باستان، روم باستان و امپراطوری روم شرقی، مانند تایراس، اولبیا و هرموناسا در اوایل قرن ششم قبل از میلاد در کنار دریای سیاه تاسیس شدند و در اواسط قرن ۶ بعد از میلاد رونق خوبی پیدا کردند...

ادامه مطلب ...

۹ موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن

همگی ما می‌دانیم که انیشتن این فرمول[e=mc2] را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی‌ در مورد زندگی خصوصی‌اش نمیدانیم...


او با سر بزرگ متولد شد:
وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می‌کرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه‌های طبیعی بازگشت.

اوخیلی دیر زبان باز کرد:
یکی دیگر از مشهورترین جنبه‌های کودکی اینشتین این است که او خیلی دیرتر از بچه‌های معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود اینشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت می‌کرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی‌اینشتین، و گرایش او به بی‌توجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل اینشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی اینشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگ‌ها و نظرات آسیب شناسانه‌ای به او نسبت داده می‌شد.

حافظه‌اش به خوبی آنچه تصور می‌شود نبود:
مطمئنا انیشتن می‌توانسته کتاب‌های مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیزهای معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه‌اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد] برای بچه‌های کوچک بود یا بطور مثال انیشتین سرعت صوت را از حفظ نمیدانست و وقتی از وی دراین مورد سوال می‌کردند میگفت اینها چیزهایی است که همه آنرا میدانند پس من وقتم را برای دانستن آنها تلف نمی‌کنم!

او ازداستان‌های علمی-تخیلی متنفر بود:
انیشتن از داستان‌های تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می‌کرد، آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می‌شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی‌توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فکر نمی‌کنم،زیراکه آن به زودی می‌آید. به این دلیل او احساس می‌کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده‌ها را می‌بینّند باید تجربه‌هایشان را برای خود نگه دارند.

ادامه مطلب ...

جیمز برادلی


جیمز برادلی (1762-1693) ستاره شناس انگلیسی که با درجه پروفسوری در رصدخانه گرینویچ کار می کرد.در سال 1742 بعد از ادموند هالی سومین ستاره شناس سلطنتی لقب گرفت.در سال 1728 در حالی که در حال اندازه گیری اختلاف منظر ستاره گاما اژدهایی بود، ابیراهی نور ستارگان را کشف کرد.این مسئله اولین اثبات برای حرکت زمین در آسمان به حساب می آمد و موفقیتی برای نظریه کپرنیک بود.

او مقدار ابیراهی نور ستارگان را 20.5 ثانیه قوسی محاسبه کرد که مقدار دقیق آن 20.47 ثانیه قوسی است.او محاسبه کرد که نورخورشید بعداز 8 دقیقه و12 ثانیه به زمین می رسد که مقدار واقعی آن نیز 8 دقیقه و19 ثانیه است.او با بررسی مدار ماه بین سالهای 1727 تا 1748 متوجه تغییرات ناچیز و دوره ای حرکت رقص محوری زمین شد .

وی در رصدخانه گرینویچ به اندازه گیری موقعیت هزاران ستاره پرداخت و از آنجایی که مقدار ابیراهی نور ستارگان را نیز در نظر گرفته بود، اندازه گیری های او از نفرات قبلی دقت بیشتری داشتند.او به اندازه گیری های دقیقی از قطر سیاره مشتری و پدیده های مربوط به اقمار آن پرداخت.

ادامه مطلب ...

بنیامین سلمن

بنیامین سلمن، پدر صنایع نفت، که در اواسط قرن نوزدهم استاد شیمی یکی از دانشگاههای مشهور جهان بود در سال 1816 میلادی در نیوهیون از شهرهای آمریکا قدم به عرصه وجود گذاشت.او در راهی که به ایجاد صنایع نفت و کشف انواع مشتقات آن منتهی گردید یکه و تنها قدم گذارد. با اینکه خود وی نفعی از زحماتش نبرد اما توانست ثابت کند که نفت برای بهبود و رفاه زندگی بشر و پیشرفت ها و ترقیات صنایع و علوم اثر فراوانی خواهد داشت و منشأ خدمات بزرگی خواهد بود.

پدر بنیامین سلمن دانشمندی بود که به شغل معلمی اشتغال داشت، سلمن نیز به واسطه علاقه وافری که به تدریس و ادامه شغل پدر داشت پس از گذراندن دوره دانشگاه به همین کار پرداخت و در ساعات فراغت، چون به شیمی تجربی شدیداً عشق می ورزید، وقت بیکاری خود را در آزمایشگاه های ناقص آن روز می گذراند.

آزمایش های وی در شیمی و بخصوص عناصر طبیعت منشاء تئوریهای زیادی در این علم گردید و سلمن به زودی در جرگه استادان سرشناس شیمی درآمد.

ادامه مطلب ...

اوژن وایگنر

اوژن وایگنر فیزیکدان و ریاضیدان برجسته اهل مجارستان است که در سال ۱۹۶۳ به پاس زحمات و خدمات ارزنده اش در بسط و پیشرفت تئورى هسته اتم و ذرات بنیادین بالاخص کشف و به کارگیرى اصول اولیه تقارن به دریافت جایزه نوبل فیزیک نائل آمد.
وایگنر در عالم فیزیک به « نابغه خاموش» شهرت دارد و دانشمندان هم دوره اش او را از لحاظ مرتبه علمى هم طراز با آلبرت اینشتین مى دانند با این تفاوت که وایگنر اهل شهرت و انگشت نمایى نبود. او از نسل طلایى فیزیکدانان دهه ۲۰ قرن بیستم است که دنیاى جدیدى از فیزیک را بنا نهادند. این نسل مجموعه اى از نخبگان را از برلین تا لندن و از زوریخ تا پاریس دربرگرفته است و به عنوان اولین فیزیکدانان این نسل مى توان به «ورنر هایزنبرگ»، «اروین شرودینگر» و «پل دیراک» کاشفین «مکانیک کوانتوم» اشاره کرد.
«مکانیک کوانتوم» دنیایى جدید و شگفت آور بود که پرسش هاى فراوان و جدیدى در ذهن دانشمندان علم فیزیک به وجود آورد و زنان و مردان دانشمندى به تبعیت از اسلاف عالم خود براى یافتن پاسخ این پرسش ها پا به میدان گذاردند. وایگنر در زمره گروه دوم دانشمندان عصر خود قرار دارد که موفق شد به اکثر سئوالات اساسى و بنیادى فیزیک قرن بیستم پاسخ دهد. او پایه گذار نظریه تقارن در مکانیک کوانتوم است که تا اواخر دهه ۳۰ به مطالعات گسترده اى در زمینه هسته اتم انجامید و در نهایت به ساخت بمب اتم منجر شد.
اوژن پل وایگنر در ۱۷ نوامبر ۱۹۰۲ در خانواده اى متوسط در شهر بوداپست چشم به جهان گشود. در آن زمان غیر از خانواده هاى مرفه، الباقى ساکنین بوداپست از امکانات ساده اى همچون اتومبیل، رادیو، گاز و برق محروم بودند و این اتفاق که قناعت و ساده زیستى عجیبى در وایگنر ایجاد کرد در دوران میانسالى سبب خرسندى فراوان او بود، چرا که دل در گرو مال دنیا نداشت. در دهه اول قرن بیستم که هیچ خبرى از تئورى هاى هسته اى و اتمى، نظریه کوانتوم و تئورى نسبیت نبود، بیشتر دانشمندان برجسته فیزیک در این فکر بودند که دیگر حقیقت اساسى جدیدى در طبیعت باقى نمانده که کشف نشده باشد و آنچه در پیش روست تنها بسط و پیشرفت علم بشر درباره حقایق موجود است. اوژن به یازده سالگى که رسید به بیمارى سل مبتلا شد و به جهت بهبودى ۶ هفته را به همراه مادرش در مناطق کوهستانى و خوش آب و هواى اتریش گذراند. خانواده وایگنر از فضاى دوستانه و صمیمى بهره مى برد و به همین جهت او تنها خاطره بد از دوران کودکى اش را همین ابتلا به بیمارى سل مى داند. پس از بهبودى به شهر خود بازگشتند و وایگنر در مدرسه کاتولیک ها تحصیل را از سر گرفت و این شانس را داشت که ریاضیات را از «لازلو راتز» بیاموزد.
ادامه مطلب ...