آنتیستنس پایه گذار فلسفه کلبی در سال ۴۴۴ پیش از میلاد در آتن به دنیا آمد. در جوانی پس از موفقیت در نظامی گری تحت نظر گورگیاس سوفیست آموزش دید. بعد از مدتی آموزش های گورگیاس به نظرش بیهوده آمد، از این رو مجذوب سقراط و به ویژه سادگی و قناعت او گشت.
او در جلسات سقراط با چهره ای ژولیده و لباسهایی مندرس ظاهر می شد. نقل شده که سقراط به او گفته است : چرا اینقدر تظاهر! من غرور تو را از سوراخهای لباس مندرست می بینم.
آنتیستنس بعد از مرگ سقراط مدرسه اش را در سال ۳۹۹ پیش از میلاد تاسیس کرد. محلی که او برای مدرسه اش انتخاب کرده بود در نزدیکی ورزشگاهی به نام سیناسارگس به معنای سگ سفید قرار داشت. یکی از دلایلی که فلسفه او فلسفه کلبی نامیده می شود همین موضوع است. بیشتر کسانی که جذب این مدرسه می شدند افراد فقیر وتهی دست بودند.
آنتیستنس ردا و خرقه ای خشن می پوشید و همواره با خود کیفی برای نگهداری وسایلش حمل می کرد. این نوع لباس پوشیدن او به آرامی تبدیل به لباس رسمی کلبیون گشت.
مانند سقراط، آنتیستنس هم فضیلت را برای رسیدن به سعادت و خوشبختی ضروری و در گامی پیشتر کافی می دانست. به اعتقاد او این فضیلت هم شاخه ای از دانش است که با آموزش دست نیافتنی است. او با توجه به گرایشات مذهبی اش فضیلت را دوری از خواهش های شیطان (لذت و هوی و هوس) می دانست. او بر اساس همین دیدگاه مذهبی جهان را نیز تحت کنترل هوشی خدایی می دانست.
حدود 146 قبل از میلاد در «نیکائیا» واقع در «بینینیا» (که امروزه در ترکیه ایزنیک خوانده می شود) متولد شد. هیپارخوس ستاره شناسی یونانی بود که از دست آوردهای او میتوان به ردیابی مدار خورشید در آسمان اشاره کرد. او از مشاهده ستاره سماک اعزل در صورت فلکی سنبله ، تقدیم اعتدالین را کشف نمود( به تغییرات ظاهری ستارگان در طول قرنها تقدیم اعتدالین گفته میشود). او همچنین سال خورشیدی را فقط با 7 دقیق اختلاف از اندازه واقعی آن اندازه گرفته و فاصله خورشید و ماه را از زمین محاسبه کرد.
تعدادی از اخترشناسان بر این باورند که اولین جسم پرنده بیگانهای که تصویر آن به ثبت رسیده است، در واقع شهاب سنگ غول پیکر و قدرتمندی بوده که امکان برخورد آن با زمین وجود داشته است.
در مکانیک شارهها، عدد رینولدز کمیتی بدون یکا(بی بعد) است که نسبت نیروی لختی به نیروی گرانروی را نشان میدهد. کاربرد مهم این عدد در تعیین آرام یا آشفته بودن جریان شاره است. این عدد برای دو جریان متفاوت، یک پارامتر تشابهی نیز است.این عدد به افتخار فیزیکدان بریتانیایی ازبورن رینولدز نامگذاری شده است.
تعریف ریاضی عدد رینولدز، Re، به صورت زیر است:
Re=ρvd/μ
که در این عبارت:
ρ چگالی شاره،
v سرعت متوسط جریان شاره،
d یک طول مشخصه در مسأله؛
μ ضریب گرانروی شاره است. ..
یکی از کاربردهای مهم عدد رینولدز، تعیین آرام یا آشفته بودن جریان است. اگر عدد رینولدز از مقدار خاصی کمتر باشد جریان آرام و اگر بیشتر باشد آشفتهاست. این مقدار خاص، عدد رینولدز بحرانی نام دارد و با Recrit نشان داده میشود.
عدد رینولدز بحرانی برای جریانهای مختلف به صورت تجربی اندازهگیری میشود. برای مثال، عدد رینولدز بحرانی برای جریان داخل یک لوله ۲۳۰۰ است. در این حالت، طول مشخصهٔ d قطر لولهاست.
یکی دیگر از کاربردهای عدد رینولدز، تعیین کوچکترین طول مشخصه در یک جریان آشفتهاست. در جریان آشفته، طول مشخصه به معنی فاصلهای است که بین متغیرهای جریان مثل سرعت یا فشار همبستگی وجود دارد. اما چون این همبستگیها هم بسامد نیستند، یک جریان آشفته طولهای مشخصهٔ متفاوتی خواهد داشت. طولهای مشخصهٔ بزرگ متناظر با بسامدهای پایین و طولهای مشخصهٔ کوچک متناظر با بسامدهای بالا هستند.
اگر بزرگترین طول مشخصهٔ یک جریان L و کوچکترین طول مشخصهٔ آن l باشد، قانون تعادل کولموگورف میگوید که در عددهای رینولدز بالا:
L/ l~ Re¾
با استفاده از این رابطه میتوان کوچکترین طول مشخصهٔ جریان آشفته را به دست آورد.
در کاربردهای مهندسی از عدد رینولدز به عنوان یک پارامتر تشابهی هم استفاده میشود. برای مثال، وقتی یک مدل کوچک از یک هواپیما در تونل باد مورد آزمایش قرار میگیرد، برای این که نتایچ تونل باد قابل تعمیم به شرایط واقعی باشد، عدد رینولدز مدل و هواپیمای واقعی باید برابر باشد.
او نیز همانند پدرش برندهٔ بورس تحصیلی کالج کویین شد و دوباره به همکاری با یک شرکت مهندسی پرداخت و این بار به کسب تجربه در مهندسی عمران نزد جان لاوسن در لندن مشغول شد. در سال ۱۸۶۸ رینولدز اولین استاد مهندسی در کالج اونز منچستر و دومین در انگلستان شد و این سمت را تا سال ۱۹۰۵ که بازنشست شد نگه داشت.