قلمرو همسود استرالیا (به انگلیسی: Commonwealth of Australia) کشوری است توسعه یافته در نیمکره جنوبی. این کشور با ۷٬۶۸۶٬۸۵۰ کیلومتر مربع وسعت، ششمین کشور پهناور دنیا[۱] و ۴٬۶ برابر ایران است. استرالیا یکی از قلمروهای همسود است و در سال ۱۹۰۱ از بریتانیای کبیر استقلال یافتهاست. پایتخت استرالیا شهر کانبرا است، شهری که در آن مجلس کشور و خانهٔ فرماندار کل قرار دارد. او به صورت تشریفاتی و به نمایندگی ملکه الیزابت دوم ریاست دولت را در استرالیا به عهده دارد. در عمل نخست وزیر منتخب در کنار دولت و مجلس اداره کشور را در دست دارند. استرالیا از نظر مساحت دومین کشور پهناور عضو مجموعهٔ اتحادیه کشورهای همسود (مشترکالمنافع) است.
پرچم کشور استرالیا نماد استرالیا
سیدنی و ملبورن دو شهر بزرگ استرالیا هستند. این کشور دارای مرز خاکی با کشور دیگری نیست و دور آن را از شرق، اقیانوس آرام، از جنوب اقیانوس منجمد جنوبی، از غرب اقیانوس هند و از شمال چندین دریا و خلیج در بر گرفتهاست. استرالیا همچنین سرزمین اصلیِ قارهٔ اقیانوسیه به شمار میآید که کوچکترین قارهٔ دنیاست...
ادامه مطلب ...برد (1946-1881) یک مهندس اسکاتلندی بود. وی در سال 1924 میلادی موفق شد که برای اولین بار تصویر تلویزیونی را به وسیله امواج رادیویی انتقال دهد. او همچنین اولین فردی بود که توانست در سال 1928، تصویر تلویزیونی را به آن سوی اقیانوس اطلس بفرستد و در همان سال، تصاویر تلویزیونی رنگی را انتقال داد. اولین دستگاه تلویزیون برد در کارگاه زیر شیروانی او در «هاستینگز» انگلستان ساخته شد و شامل قطعات زیر بود : یک صندوق چای، یک قوطی بیسکوئیت، عدسی های جلویی تعدادی لامپ دوچرخه، تکه های چوب، سوزن های رفوگری، نخ، سیم، و موم یا لاک. یک دوربین ابتدایی، تصویر تار و مبهم یک صلیب را به دستگاه گیرنده ای که در آن سوی کارگاه قرار داشت، ارسال کرد .
با وجود بهبودهایی که برد در دستگاه خود به وجود آورد، «بنگاه پخش بریتانیا» در سال 1937، یک سیستم رقیب را که از لامپ پرتو کاتدی استفاده می کرد، برای پخش برنامه هایش انتخاب کرد .
· برد به عنوان پدر تلویزیون شناخته می شود .اریک پریست استاد ریاضی دانشگاه کمبریج می گوید: «هاوکینگ نمی تواند با فیزیک وجود عالم و انسان را توضیح دهد، برای بسیاری از ماها وجود خدا یک عامل بسیار مهم در غنای زندگی و هستی است.»
به گزارش فرارو؛ پس از مصاحبه استفان هاوکینگ فیزیکدان و کهکشان شناس بریتانیایی که به مناسبت انتشار کتاب جدید وی تحت عنوان «طرح عظیم» انجام شده بود و انتشار شبهات و نظرات جدید وی در زیر سئوال بردن آفرینش عالم هستی که جنجال و واکنش های فراوانی به دنبال داشته است، مهمترین رخداد در این رابطه، پاسخ منطقی و مستدل استاد برجسته و مشهور ریاضیات و عضو هیئت امنای دانشگاه کمبریج است که می گوید: علم چگونه می تواند ذات زیبایی و عشق را توضیح دهد؟
«اریک پریست» از استادان سابق ریاضیات در دانشگاه سنت اندرو و از اعضای هیئت امنای انستیتو فارادی در دانشگاه کمبریج، در مطلبی که در روزنامه گاردین به چاپ رسیده می نویسد باورهای مدرن در مورد جهان و عالم هستی، با هدف پوشاندن شکاف ها و نقاط ضعف ها در دانش ما نیست بلکه هدف آن پاسخ دادن به سئوالات گوناگون بشر مدرن است.
اریک پریست در این مطلب می افزاید: حرف پروفسور هاوکینگ توجیه پذیر نیست، این حالت کاملا تحمل واقعی است که خداوند شرایط را برای وقوع انفجار بزرگ و شکل گیری کهکشانها براساس قوانین فیزیک فراهم کرده است.
استاد دانشگاه کمبریج در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردین می افزاید به عنوان یک دانشور و دانشمند ما همواره به دنبال یافتن پاسخ های قانع کننده به سئوالات بسیار پیچیده ای هستیم که گاه دانش ما در برابر این سئوالات و ناشناخته های عالم هستی چنان ناچیز است که آدمی احساس شرم می کند...
امیلی در سال 1706 در فرانسه چشم به جهان گشود و بعدها از او به عنوان دانشمند و ریاضیدان بزرگ یاد شد. پدر امیلی از بی دست و پایی دخترش در عذاب بود بنابراین به فکر افتاده بود او را با مهارت های اسب سواری آشنا کند و چون از ازدواج دخترش با توجه به ظاهرش تردید داشت، علاقمند بود تا امیلی به تحصیلات رو بیاورد. تنها فرصت تحصیل در آن زمان برای دختران یادگیری در مدرسه مذهبی دخترانه بود. ادامه تحصیل امیلی سه علت داشت :
١) به علت اینکه در یک خانواده اشرافی بود و می توانست به مدرسه برود و از معلمان سرخانه استفاده کند.
٢) نبوغ امیلی، او در 12 سالگی ایتالیایی و لاتین را می دانست و در 15 سالگی به زبان فرانسه کتاب ترجمه می کرد.
٣) نگرش و تفکر پدر امیلی بود. پدر امیلی به این نتیجه رسیده بود که او هرگز نمی تواند ازدواج کند و مشتاق بود که آموزش مفاهیم پیچیده بتواند زندگی بدون شوهر او را جبران کند...
پیدایش خود به خود یا آبیوژنز به نظریهای میگویند که معتقد است موجودات زنده از مواد بیجان نشات میگیرند.تاریخچه این نظریه به دوران یونان باستان بر میگردد، در آن دوران اعتقاد عامه بر این بود که کرم از گوشت گندیده و مگس و قورباقه از گلولای شکل میگیرند.جان نیدهم در سال ۱۷۴۹ (میلادی) آزمایشی که روی گوشت پخته انجام داد به این نتیجه رسید که گوشت از ابتدا به ریزاندامگانها آلودهاست پس آنها از گوشت ناشی میشوند ولی لازارو اسپالانزانی گوشتی را به مدت یک ساعت در ظرف در بستهای جوشانید و آن را به همانگونه نگهداری کرد و متوجه شد که در آن هیچ تغییری روی نمیدهد با این حال نیدهم متقاعد نگشت چون عقیده داشت در آزمایش اسپالانزانی هوا که یکی از نیازهای ریزاندامگانهای تولید شده از گوشت است تامین نگشتهاست. حدود ۸۰ سال بعد فرنز شولز و تئودور شوان [فرنز با رد کردن هوا از محلول اسید و شوان با داغ کردن هوا] هوا را در یک محیط حاوی گوشت جوشیده وارد کردند و در آن هیچ تغییری روی نداد با این حال منتقدین آن بر این بودند که داغ کردن و اسید قدرت زایندگی اکسیژن را گرفتهاست. تا این که لوئی پاستور در آزمایشی مشابه شولز اما در دهانه بالن حاوی آبگوشت از لوله دارای انحنا استفاده نمود در این صورت محیط همچنان سترون باقی میماند ولی زمانی که محتویات را با خمیدگی لوله تماس میدادند و دوباره به محیط بازمیگرداندن ریزاندامگانها در محیط پدیدار میگشتند که این آزمایش باعث رد کامل نظریه پیدایش خود به خود شد.