قلعه باستیل
قلعه باستیل:(در فرانسوی : Bastille Saint-Antoine) زندانی بود در پاریس که در فرانسه تحت عنوان باستیل سن آنتوان نامیده میشود. معروفیت این قلعه به فتح آن در ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹ بدست انقلابیون فرانسه برمیگردد. در این تاریخ این قلعه مورد هجوم مخالفان لویی شانزدهم قرار گرفت. این اتفاق را آغاز انقلاب فرانسه مینامند. در سال بعد از فتح این قلعه جشنی به این مناسبت برگزار شد که هماکنون این روز را در فرانسه به عنوان روز ملی جشن میگیرند و جزو تعطیلات رسمی این کشور نیز محسوب میشود. لغت باستیل در فرانسه به معنی قلعه است.
زبان ویلامووی
ویلامووی نام زبانی از شاخه زبانهای ژرمنی غربی است. این زبان در شهرک ویلاموویتس واقع در نزدیکی شهر بیلسکو بیاوا (در مرز میان سیلیزیا و لهستان کوچک) صحبت میشود. ویلامووی در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال لهستان توسط آلمانها، ترویج شد اما پس از جنگ هرگونه استفاده از آن توسط حکومت حزب کارگران متحد لهستان منع شد. اگرچه این منبع پس از سال ۱۹۵۶ برداشته شد، از آن پس زبان لهستانی عملاً جای زبان ویلامووی را گرفت. در حال حاضر گویشوران بومی این زبان تنها حدود ۷۰ نفر میباشند که اکثر آنها افراد سالخوردهاند و از این رو میلامووی زبانی درخطر است.
یادبود ماسونی جرج واشنگتن (به انگلیسی: George Washington Masonic National Memorial) یک بنای یادبود ماسونی برای جرج واشنگتن، اولین رئیس جمهور آمریکا است که در الکساندریا ایالت ویرجینیا واقع شده است. ارتفاع این بنا ۱۰۱ متر است.
پرچم کشور بحرین نماد بحرین
بحرین از سال ۱۷۸۳ تحت حکومت خاندان آل خلیفه قرار گرفتهاست، در حالیکه حکومت قاجار و پهلوی آن را بخشی از ایران میدانست. بحرین از سال ۱۸۲۰ میلادی تحت سرپرستی کشور بریتانیا درآمد و در سال ۱۹۷۱ اعلام استقلال کرد و ایران اولین کشوری بود که استقلال آن را به رسمیت شناخت.
تاریخ
در گذشته به منطقه ساحلی جنوب خلیج فارس حد فاصل بصره تا بحرین امروزی بحرین گفته میشد (که شامل منطقهٔ احسا، در عربستان، هم بود). بحرین قبل از زمان ساسانیان در قلمرو ایران بود. از سال ۱۵۲۲ تا ۱۶۰۲ بحرین مدتی در اشغال پرتغالیها قرارگرفت. در سال ۱۶۰۲ میلادی، پس از اخراج پرتغالیها توسط شاه عباس از خلیج فارس، دوباره حاکمیت ایران بر آن (به جز دورههای کوتاهی از حملهٔ عمانیها) تا سال ۱۷۸۳ میلادی ادامه پیدا کرد.
از سال ۱۷۸۳، جزیرهٔ بحرین به دست خاندان آل خلیفه (که از اعراب شبهجزیرهٔ عربستان بودند) افتاد که از قرن نوزدهم تا سال ۱۹۷۱ تحتالحمایهٔ انگلیس بودند. با این حال، در دوران قاجار و پهلوی، ایران هنوز مدعی مالکیت بر بحرین بود. در سال ۱۹۲۷ ایران در شکوائیهای رسمی به بریتانیا نسبت به قرارداد این کشور با سلطان نجد و حجاز (که پس از مدتی به عربستان سعودی تبدیل شد) اعتراض کرد. چون در بخشی از از این پیمان، از «... تعهد به حفظ روابط دوستانه و صلحآمیز با سرزمینهای کویت و بحرین...» یاد شده بود. اما انگلیسیها امیر بحرین را حاکمی مستقل و جزیره و اهالی آن را تحتالحمایه دولت بریتانیا دانستند و مدعی شدند که ادعای حاکمیت ایران بر بحرین بر هیچ مبنای معتبری استوار نیست. ادعاهای ایران بر بحرین در سالهای بعد نیز ادامه یافت، از جمله در سال ۱۳۳۶ قانون تقسیمات کشوری جدیدی به تصویب رسید که در آن بحرین استان چهاردهم ایران تعیین شده بود.
در حالی که موضع انگلستان در حمایت از استقلال بحرین با استقبال کشورهای عربی مواجه شده بود، دولت شوروی اعلان حاکمیت ایران بر بحرین را مورد تأیید رسمی قرار داد. در سال ۱۹۶۸ با تصمیم انگلیسیها به خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس بحث بر سر وضعیت بحرین دوباره به اوج رسید. پیشنهاد انگلیسیها تشکیل فدراسیونی از قطر و بحرین و هفت امیرنشین حاشیه خلیج فارس بود که با مخالفت شدید ایران روبرو شد. در ۴ ژانویه ۱۹۶۹ شاه ایران در نشستی خبری در دهلی نو موضع معتدلتری اتخاذ کرده و از حق اهالی بومی برای تعیین سرنوشت خود از طریق یک همهپرسی سخن گفت؛ «...چنانچه مردم بحرین علاقهمند به الحاق به کشور من نباشند، ایران ادعای ارضی خود را نسبت به این جزیره پس خواهد گرفت...»، اما شیخ عیسی حاکم بحرین که میترسید چنین رفراندومی باعث ایجاد دشمنی و تنش بین ایرانیها و اعراب منطقه شود پیشنهاد شاه را رد کرده و پاسخ تهدیدآمیزی را از شاه دریافت کرد که در آن آمده بود ایران نه تنها استقلال بحرین را به رسمیت نمیشناسد بلکه در صورت عضویت آن در سازمان ملل از این سازمان خارج خواهد شد.
پس از چندین ماه مذاکرات محرمانه ایران در ۹ مارس ۱۹۷۰ (اسفند ۱۳۴۹) با درخواست از دبیرکل سازمان ملل برای اعمال مساعی جمیله به منظور تشخیص خواست واقعی مردم بحرین پیشقدم شد. ایران اعلام کرده بود نظر نمایندگان سازمان ملل را در صورتی که با تایید شورای امنیت سازمان ملل همراه باشد خواهد پذیرفت. بریتانیا نیز از پیشنهاد استقبال کرده و اوتانت دبیرکل سازمان ملل هیئتی را به ریاست ویتوریا گیچاردی را مأمور انجام این کار کرد. هیئت سازمان ملل پس از گفتگو با طیف گستردهای از مقامات مذهبی و مدنی و مردم عادی اعلام کرد که تقریباً تمام مردم بحرین خواهان یک حکومت کاملاً مستقل هستند و اکثریت بزرگی از آنها آن را یک کشور عربی میدانند. این تصمیم در شورای امنیت تایید شده و بحرین استقلال خود را در ۱۴ اوت ۱۹۷۱ اعلام کرد و ایران نیز اولین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت.
مساحت
بحرین ۷۰۶ کیلومتر مربع مساحت دارد که کوچکتر از کوچکترین استان ایران است. از هفتصد کیلومتر مربع مساحت این کشور نزدیک به چهارصد کیلومترمربع آن بیابانی است. بحرین به «جزیره یک میلیون نخل» نیز شهرت داشتهاست. بحرین شامل سه شهر یا به عبارت بهتر سه جزیره اصلی منامه و محرق و ستره است و منامه یعنی بزرگترین این جزایر پایتخت آن به شمار میآید. در بحرین روستاهایی هم هست که در فاصلههای نزدیک به یکدیگر قرار دارند.
بدلیل وسعت کم بحرین مسولان این کشور کوچک اقدام به پر کردن دریا و افزایش وسعت سرزمین خود کردهاند و با ساخت وساز های هدفمند پیشرفت قابل توجهی داشتهاند.
(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ ) 185 البقرة
کیم ایل سونگ (به کرهای: 김일성) (۱۹۹۴ - ۱۹۱۲) در منطقهٔ شمالی کره متولد شد و اولین رهبر کره شمالی از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ بود. پس از وی کیم جونگ ایل پسرش به رهبری کرهٔ شمالی منصوب شد. او رییس جمهور ابدی کره شمالی است.
به قدرت رسیدن کیم ایل سونگ
پس از شکست ژاپن و اشغال قسمت شمالی کره توسط ارتش سرخ شوروی در سال ۱۹۴۵، کیم ایل سونگ دوباره به کره برگشت و توانست در سال ۱۹۴۸ جمهوری دمکراتیک خلق کرهٔ شمالی را تشکیل دهد و در سال ۱۹۴۹ به کمک استالین رهبر شوروی قدرت خود را توسعه بخشد. سرانجام در سال ۱۹۵۰ به بهانهٔ متحد کردن شبه جزیرهٔ کره به منطقهٔ جنوبی حمله کرد و توانست تا سئول پیش برود ولی با ورود ارتش ایالات متحده آمریکا و نیروهای سازمان ملل به جنگ، ارتش کمونیستی کره به رهبری کیم ایل سونگ مجبور به عقب نشینی شد و سرانجام در سال ژوئیهٔ ۱۹۵۳ قرارداد آتش بس را پذیرفت و شبه جزیرهٔ کره به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم گردید و مرز بین کره شمالی و کرهٔ جنوبی بسته شد.
پس از پایان جنگ کره تا مرگ کیم ایل سونگ
کیم ایل سونگ پس از پایان جنگ کره، با کمک اتحاد جماهیر شوروی یک پایگاه اتمی تاسیس کرد، ایالات متحدهٔ آمریکا نیز تجهیزات نظامی خود را در کرهٔ جنوبی مستقر کرد که باعث تشدید بحران در شبه جزیرهٔ کره و شرق آسیا گردید. کیم ایل سونگ برای ضربه زدن به ایالات متحدهٔ آمریکا در شرق آسیا تصمیم به ارسال سلاح و تجهیزات نظامی به ویت کنگها (ویتنامیهای طرفدار کمونیست) در جنگ علیه ارتش آمریکا گرفت. در سال ۱۹۶۸ یک کشتی آمریکایی به جرم جاسوسی از کرهٔ شمالی توقیف شد و ۷ سرنشین آن نیز دستگیر شدند. ایالات متحده آمریکا با تحت فشار قرار دادن کرهٔ شمالی در مجامع بینالمللی سعی در آزادی اسرای خود داشت، ولی کارساز نبود. کیم ایل سونگ شرط آزادی ۷ جاسوس آمریکایی راعذر خواهی دولت آمریکا و آزاد کردن اموال بلوکه شدهٔ کره شمالی توسط دولت آمریکادانست و آنها نیز با تمام شروط کیم ایل سونگ موافقت کردند.کیم ایل سونگ معتقد بود برای داشتن یک کشور قدرتمند و مستقل نیاز به یک ارتش قدرتمند است به همین دلیل امور نظامی بر تمام مسائل کشور ارجحیت داشت که همین امر باعث گسترش فقر در کره شمالی گردید. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و پایان تنشها میان بلوک شرق و بلوک غرب، کیم ایل سونگ کماکان بر اعتقادات کمونیستی خود و مبارزه با دنیای سرمایه داری بخصوص مهمترین دشمن خود یعنی کرهٔ جنوبی پافشاری میکرد. سرانجام کیم ایل سونگ در سن ۸۲ سالگی در سال ۱۹۹۴ در کرهٔ شمالی در گذشت. پس از وی فرزندش کیم جونگ ایل به رهبری کرهٔ شمالی برگزیده شد.
دولتهای امضا کننده این پیمان متعهد شدند از مداخله در امور داخلی یکدیگر خودداری کنند، مرزهای مشترک را محترم بشمارند، از هرگونه تجاوز نسبت به یکدیگر خودداری ورزند و از تشکیل جمعیتها و دستهبندیهایی که هدف آنها اخلال در صلح میان کشورهای هم جوار و هم پیمان باشد جلوگیری کنند.
پیامدهای پیمان سعد آباد
پیمان سعدآباد هم از لحاظ مادی و هم از نظر سیاسی به زیان دولت ایران و به نفع کشورهای ترکیه، افغانستان و عراق بود، زیرا قسمتی از ارتفاعات آرارات که دارای موقعیت سوقالجیشی مهمی بود به ترکیه واگذار شد. در تعیین خط مرزی ایران و عراق نیز رضاشاه منابع نفتی غرب ایران و نصف اروند رود را که طبق اصول و مقررات بینالمللی خط تالوک است به عراق واگذار کرد تا از بابت عبور کشتیهای نفتکش از آبادان، ایران مبالغ هنگفتی به دولت عراق تحتالحمایه انگلیس بپردازد. پس از امضای پیمان سعدآباد، رضاشاه طی نطقی که به مناسبت افتتاح دوره یازدهم مجلس شورای ملی ایراد کرد، گفت: «پیمان سعدآباد در مشرقزمین بیسابقه بوده و در این هنگام که امور عالم مشوش است، مدد بزرگی به بقای صلح جهان خواهد بود.»