پیامبر اکرم (ص):
«هر کس شب قدر را بیدار بماند گناهانش آمرزیده میشود؛ حتی اگر تعداد آنها به تعداد ستارگان آسمان و به سنگینی کوهها باشد»
آخرین ساعات بیست و یکم ماه رمضان، لحظات آخر عمر علی را اعلام میدارد ...
علی کعبه آمال عارفان و قبله ناسکان و زاهدان و الگوی اولیای خدا;
علی آینه تمام نمای رسول خدا و مجمع همه فضائل و کمالات انسانی.
رادمردی که علمش و اخلاقش و منشش و شجاعتش و کرامتش و زهدش و جوانمردیش و سخاوتش زبانزد خاص و عام ، دشمن و دوست، کافر و مسلمان میباشد؛
به دست شقی ترین مردم ، در پگاه نوزدهم رمضان - شب قدر اولیاء - با شمشیر زهرآگین ضربه میخورد و پس از دو روز، سرانجام به لقاء محبوب میرسد و از رنجهای دنیا آسوده میشود...
آنچه مایه تعجب است، این که چقدر باید شقاوت و سنگدلی در قاتلین علی وجود داشته باشد که چنان شخصیت والایی و انسان کاملی را به قتل برسانند؟
آیا آن همه سخنان پیامبر را در شأن علی نشنیده بودند ؟
چرا ؟ ! ! !
شنیدند و از نزدیک شاهد آن بودند ولی بصیرت نداشتند...
شناخت علی ایمان و تقوا میخواهد و آنان از ایمان تهی بودند و بویی از تقوا به مشامشان نخورده بود...
«یا علی لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق»
ای علی! دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت نمیدارد جز منافق
و چه زیادند آن منافقان کوردل که در تمام مدت چهار سال خلافت امیرالمؤمنین با او جنگیدند و کارزار کردند.
برخی به خاطر دشمنی های دیرینه و برای انتقام از کشته شدن پدران و اجدادشان با شمشیر ذوالفقار و برخی به خاطر حب جاه و مقام ولی آنچه از همه دردناکتر است آنان که به خاطر رسیدن به منصب با علی میجنگیدند در حالی که همان ها در رکاب رسول خدا (ص) کارزار کرده بودند و روزی شمشیرشان اسلام را یاری میداد...
طلحه ها و زبیرها ! این ها دل علی را بیش از دیگران آزرده میکردند و او را رنج میدادند . میگویند وقتی حضرت ، شمشیر زبیر را پس از به هلاکت رسیدنش مشاهده کرد، متاثر شد و شاید هم گریست زیرا باور نمیکرد چنین مدافعی از اسلام ، روزی بر مجسمه اسلام حقیقی و بر قرآن ناطق شمشیر بکشد و در لشکر دشمنان اسلام درآید .
آری! پیامبر (ص) خود میدید که برادرش و وصیش و جانشینش و نور دیدهاش، پس از او، گرفتار چه جانوران خونآشامی میشود .
رسول خدا(ص) مشاهده میکرد که پس از رحلتش، برای بیعت گرفتن از علی در خانه دخترش را میسوزانند و او را بین در و دیوار فشار میدهند.
پیامبر خوب میدانست که این سست عنصران بیوفا ، پیش از خشک شدن آب غسل بدن مطهرش ، توطئه میکنند و علی را خانه نشین مینمایند و با زور سرنیزه، یاران علی را به بیعت وامیدارند و سپس با علی آن کار میکنند که تاریخ را برای همیشه ننگین ساخته است ولی علی علیه السلام همچون در شهواری در تاریخ اسلام میدرخشد و تابش نور وجود مقدسش تا قیام قیامت ، قلب حق جویان و خدا خواهان را فروغی جاودانه میبخشد.
تا علی زنده بود هرگز نمیگذاشت روبه صفتان منافق زمام امور امت اسلامی را به دست بگیرند و اگر آن سالیان دراز پس از رحلت پیامبر، صبر کرد به خاطر قرآن و حفظ کیان اسلام بود وگرنه خود میفرماید :
به خدا قسم اگر تمام اعراب برای کارزار با من گردهم آیند، من از میدان فرار نمیکنم و آخرین آنان را با همان جرعه ای که به اولینشان دادم ، به دوزخ میفرستم...
و در خطبه شقشقیه ، پس از درد دل کردن با مردم و اعلام مظلومیتش میفرماید:
راه چاره ای جز صبر و شکیبایی نداشتم ، پس دیدم صبر کردن با عقل سازگارتر است ، صبر کردم در حالی که خار در دیده و استخوان در گلویم گیر کرده بود.
شگفتا! علی با آن مقام والا که همه از او سراغ داشتند و خوب او را میشناختند ، چگونه با او دشمنی میکردند و او را میآزردند .
به امید آنکه به زودی منتقم واقعی از پشت پرده های غیبتبه در آید و از دشمنان علی با ذوالفقار علی انتقام بگیرد و دوستان علی را شاد کند...
عظم الله اجورکم بشهاده مولانا امیر المؤمنین علیه السلام
سلام.یه در خواست داشتم.اگه میشه اسم لینک منو از وبلاگ علمی به ""وب علمی،تفریحی"" و آدرسش رو به hamhame.ir تغییر بدین.
ممنون