همانطور که گفتم پیدایش کائنات براى انسان یک نادانسته بود و بشر مى خواست بداند که این پیدایش از کجا شروع شد.آیا به صورت یکنواخت بوده و همین گونه نیز ادامه دارد یا نه؟ چنان که برخى اعتقاد داشته اند که کائنات همین ساختار را داشته و بدون تغییر باقى مى ماند. خب نتیجه اینکه نظریه هاى مختلفى در این رابطه وجود داشت و نظریه پردازیهاى زیادى مى شد. یکى از این نظریه ها که حدود سى و هفت یا سى و هشت سال قبل ارائه شد بیگ بنگ یاهمان انفجار بزرگ نام داشت که توانست به خیلى از ابهامات پاسخ بدهد. این نظریه، آغاز کائنات را از یک هسته اتم در فضا و زمان صفر مى داند زیرا آن هنگام هنوز فضا وزمان آغاز نشده بود. تصور بکنید که تمام کائنات در یک هسته اتم یاحتى کوچکتر از آن جاى داشت و در یک لحظه این فضا و زمان آغاز مى شود یعنى اینکه یک انفجار بزرگ که حاصل گرانش شدید ناشى از فشردگى بوده، شروع شد.
این واقعه بین سیزده تا پانزده میلیارد سال پیش رخ داده است، درحقیقت این حادثه از آن نقطه صفر شروع مى شود. قابل ذکر است که باوجودچنین فشردگى اى طبیعتاً دماى بسیار زیادى در لحظه کمى قبل از انفجار بزرگ حاکم بوده است. هنگامى که فضا وزمان شروع به بزرگ و باز شدن کرد، دما مدام رو به کاهش بوده به طورى که تخمین زده مى شود وقتى فقط یک ثانیه ازتشکیل کائنات مى گذشته است ده میلیارد کلوین نزول دما داشته ایم.
انبساط جهان به قدرى شدید رخ داده است که از اندازه کوچکتر از یک هسته اتم در یک لحظه به اندازه کره زمین بزرگ مى شده، یعنى انبساط و تورم بعد از بیگ بنگ شروع شده بود اما هنوز کهکشانها به وجودنیامده بودند. نور آغاز کائنات بود سپس بعداز نور، ماده ایجاد شد و شاید بعد از دو میلیارد سال از انفجار بزرگ کهکشانها شکل گرفتند و خورشید ما یکى از ذرات کوچک آنهاست....
خرس کوچک یا دُب اصغر (در لاتین: Ursa minor) صورت فلکی کوچکی در آسمان شمالی (نیم کره شمالی) میباشد.
آن را در ایران باستان تریشگ مینامیدند. خرس کوچک یکی از ۸۸ صورت فلکی امروزی است. یکی از مشهورترین ستارگان آسمان یعنی ستاره قطبی در این صورت فلکی قرار دارد.بعد از ستاره یقطبی (جدی)پرنورترین ستارهٔ دب اصغر انور فرقدان میباشد این یکی از ۵۷ ستارهای است به عنوان مرجع مورد استفادهٔ دریا نوردان وهوا نوردان است پنج ستارهٔ دیگر دب اصغر جلوهٔ کمتری دارند.وسعت این صورت فلکی در حدود ۲۰ درجه یا چهار برابر فاضلهٔ قراولان(دو ستارهٔ دب اکبر با نامهای دبه و مراق)است
آلفا-خرس کوچک (ستاره قطبی) نیز از ستارههای نورانی است و به رنگ زرد و قطرش ۳۷/۰ است. فاصله این ستاره از ما ۴/۱۱ سال نوری و ۱۴ بار درخشانتر از خورشید است.
خرس کوچک در جنوب صورتهای فلکی قیفاووس و اژدها قرار دارد. در جنوب آن نیز صورتهای فلکی اژدها و خرس بزرگ قرار دارد.
دب اصغر به نامهای بنات النعش یا هفت اورنگ کهین نیز مشهور است وجه تمسیه آن مانند دب اکبر نا مناسب است. بنابر افسانه جالبی از بومیان امریکادرباره دب اصغر گروهی شکارچی بومی راه خود را در جنگل گم کرده بودند با اجابت دعاهایشان دختر کوچکی پدیدار شد تا به سلامت آنها را به خانههاشان راهنمایی کند. اوروح جدی(ستارهٔ قطبی) بود و شکارچیان پس از مرگ در آسمان جای گرفتند تا برای همیشه نزدیک او باشند.....
ادامه مطلب ...کهکشان ها سامانه هایی بزرگ و با اندازه و مرزی مشخص هستند که از ستاره ها، بقایای ستارهنماها (شبه ستاره ها)، ماده تاریک، گازها و گرد غبارهای میان ستاره ای که با نیروهای گرانشی به گرد هم آمده اند، تشکیل یافته اند. کوچکترین کهکشان ها دارای پهنایی برابر با چند صد سال نوری، شامل نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ میلیارد ستاره هستند. بزرگترین کهکشان ها تا ۳ میلیون سال نوری پهنا دارند و شامل بیش از ۱۰۰۰ میلیارد ستاره هستند. ماده تاریک در اخترشناسی و کیهانشناسی، ماده ای فرضیاست که چون از خود شید(نور) (امواج الکترومغناطیسی) گسیل یا بازتاب نمی کند، نمیتوان آن را مستقیما" دید اما از اثرات گرانشی موجود بر روی اجسام مرئی، همانند ستارهها و کهکشانها، میتوان به وجود آن پی برد. درک و تجسم ماده تاریک آسان نیست اما در دانش ستاره شناسی حائز اهمیت است.
صورتفلکی یا پیکرآسمانی مجموعهای از ستارهها است که از دیدگاه زمینی به شکل خاصی تشبیه و نامگذاری شدهاست. در واقعیت سه بعدی، ستارگان یک پیکرآسمانی لزوماً به هم نزدیک نیستند و ربطی به هم ندارند. قرار دادن آنها در یک مجموعه صرفاً بهخاطر نزدیکی ظاهری از دیدگاه زمینی است. دستهبندی ظاهری ستارگان به صورت پیکرهایآسمانی از نظر نشانیدهی و تهیه نقشههای آسانفهمِ آسمان مفید است. مطالعات باستانشناسی نشان میدهد که نگارههای نقاشی شده بر روی دیوارهای غار لاسکو در جنوب فرانسه حاوی نشانههای نجومی است. گمان میشود خوشه ستارهای پروین در کنار خوشه قلائص (صورت فلکی گاو) بر روی این نگارهها نمایش داده شدهاست.
نگاره و فهرستی از صورتهای فلکی در کتابی از دانشمند ایرانی، عبدالرحمان صوفی رازی.
شاید انسانهای دوران پارینهسنگی (۳۰٬۰۰۰ تا ۲۶٬۰۰۰ سال پیش از میلاد) نخستین کسانی بودند که چهار جهت اصلی را تشخیص دادند. در اواخر دوره پارینهسنگی (۲۰٬۰۰۰ تا ۱۶۰۰۰ سال پیش از میلاد) در فرانسه هنر ساخت ابزارهای سنگی به اوج خود رسید و در آن هنگام اندیشه نخستین صورتهایفلکی پایه گذاری شد. این را در آثار باقیماندهٔ نقشهای درون غارهای این دوران میتوان یافت. در دره میرملاس و همیان در شمال کوهدشت لرستان نیز پناهگاههایی از این دوران وجود دارند. در این پناهگاهها نقشهای رنگدار زیادی است. حدود ۱۶٬۰۰۰ تا ۸٬۰۰۰ سال پیش از میلاد، کمکم اسامی گروههای ستارهای (صورتفلکی) به سه دستهٔ نمادین تغییر کرد. دنیای پایینی، میانی و بالایی. حدود ۱۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد، عصر یخبندان در اروپا به پایان رسید. با گرم شدن زمین، علفزارها و دشتهای اروپا جای خود را به جنگلها دادند و دوران نوسنگی آغاز شد. در این دوره، انسانها به جای شکار و جمعآوری غذا به کشاورزی و تولید غذا میپرداختند. از این رو نیاز آنها به وضعیت آب و هوا، و دانستن فصلها بیشتر شد. به این ترتیب به مسیر سالانه خورشید در آسمان توجه بیشتری کردند. میتوان گفت حدود ۵٬۶۰۰ سال پیش از میلاد، چهار صورت فلکی در آسمان شکل گرفته بودند: دو پیکر، سنبله، قوس و ماهی. آنها نمایانگر نقاط اعتدالها و انقلابهای آن زمان بودند و مبنای صورت فلکیهای منطقةالبروجی امروزی شد.
ستارگان کرههای سوزانی از گاز میباشند که بر خلاف سیارات خود منبع نوراند. انرژی ستارگان ناشی از واکنشهای هستهای است. ماده اصلی تشکیل دهنده بیشتر ستارگان هیدروژن است. هیدروژن موجود در ستارگان طی فرآیند همجوشی هستهای به هلیوم تبدیل میشود و در حین این واکنش گرما و نور بسیار زیادی تابش مییابد.هر ستاره دارای دوره عمر میباشد که بسته به نوع ستاره متفاوت است. ستارگان حجیم با نور بیشتر و حرارت زیاد عمر کوتاهتری نسبت به ستارگان کم نور و کوچک دارند. پایان عمر هر ستاره بستگی به میزان ذخیره هیدروژن در آن دارد. زمانی که هیدروژن درون ستارهای پایان یابد هلیوم تبدیل به سوخت اصلی میشود و میسوزد. سوختن هلیوم سبب ایجاد گرمای بسیار زیادی میشود که تا آن زمان در ستاره پیش نیامده بودهاست. این گرمای زیاد سبب انبساط ستاره میشود و حجم آن را چند برابر میکند. مثلاً اگر زمانی خورشید شروع به سوزاندن هلیوم کند آنقدر انبساط مییابد که زمین در حجم زیاد آن محو میشود! این انبساط تا سر حد مریخ ادامه پیدا کرده و سپس متوقف میشود. مرحلهٔ بعدی بستگی به نوع ستاره دارد. ستارگان عظیم پس از این مرحله آنقدر انبساط یافتهاند که دیگر نمیتواند جاذبهای روی سطوح بیرونی خود داشته باشند. پس از آن این ستارگان منفجر شده و تبدیل به نواختر میگردند. هرچه ستاره بزرگتر میزان نواختر بزرگتر. غولها تبدیل به ابرنواختر میگردند. پس از آن این ستارهها بسته به نوع نواختر ادامه عمر میدهند. نواختران معمولی تبدیل به کوتوله شده و عمری طولانی را آغاز میکنند. اما ابر نواختران در خود فرو میریزند و ستارگان بسیار کوچک و حجیمی به نام ستارگان نوترونی بوجود میآورند.این ستارگان عمر طولانی دیگری در پیش خواهند داشت. بعد از آن کوتولهها یا کوتولههای سفید تبدیل به کوتوله سیاه شده و تا آخر جهان زندگی خواهند کرد.
واژه ستاره در زبان پهلوی به ریخت stârag و اَختَر آمده بود.
به گروهی از ستارگان که با نیروی گرانش به هم پیوستگی داشته باشند خوشه ستارهای میگویند.