مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی
مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی

علی (ع)

پیامبر اکرم (ص):

«‌هر کس شب قدر را بیدار بماند گناهانش آمرزیده می‌شود؛ حتی اگر تعداد آنها به تعداد ستارگان آسمان و به سنگینی کوه‌ها باشد»


آخرین ساعات بیست و یکم ماه رمضان، لحظات آخر عمر علی را اعلام می‏دارد ...

بیست و یکمین روز (متن مجری، شهادت حضرت علی (ع))

علی کعبه آمال عارفان و قبله ناسکان و زاهدان و الگوی اولیای خدا;

علی آینه تمام نمای رسول خدا و مجمع همه فضائل و کمالات انسانی.

رادمردی که علمش و اخلاقش و منشش و شجاعتش و کرامتش و زهدش و جوانمردیش و سخاوتش زبانزد خاص و عام ، دشمن و دوست، کافر و مسلمان می‏باشد؛

به دست‏ شقی‏ ترین مردم ، در پگاه نوزدهم رمضان - شب قدر اولیاء - با شمشیر زهرآگین ضربه می‏خورد و پس از دو روز، سرانجام به لقاء محبوب می‏رسد و از رنجهای دنیا آسوده می‏شود...

بیست و یکمین روز (متن مجری، شهادت حضرت علی (ع))

آنچه مایه تعجب است، این که چقدر باید شقاوت و سنگدلی در قاتلین علی وجود داشته باشد که چنان شخصیت والایی و انسان کاملی را به قتل برسانند؟

آیا آن همه سخنان  پیامبر را در شأن علی نشنیده بودند ؟

 

 چرا ؟ ! ! !

شنیدند و از نزدیک شاهد آن بودند ولی بصیرت نداشتند...

 

شناخت علی ایمان و تقوا می‏خواهد و آنان از ایمان تهی بودند و بویی از تقوا به مشامشان نخورده بود...

 

«یا علی لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق‏»

 

ای علی! دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت نمی‏دارد جز منافق

و چه زیادند آن منافقان کوردل که در تمام مدت چهار سال خلافت امیرالمؤمنین با او جنگیدند و کارزار کردند.

 

برخی به خاطر دشمنی های دیرینه و برای انتقام از کشته شدن پدران و اجدادشان با شمشیر ذوالفقار و برخی به خاطر حب جاه و مقام ولی آنچه از همه دردناکتر است آنان که به خاطر رسیدن به منصب با علی می‏جنگیدند در حالی که همان ها در رکاب رسول خدا (ص) کارزار کرده بودند و روزی شمشیرشان اسلام را یاری می‏داد...

 

طلحه ها و زبیرها ! این ها دل علی را بیش از دیگران آزرده می‏کردند و او را رنج می‏دادند . می‏گویند وقتی حضرت ، شمشیر زبیر را پس از به هلاکت رسیدنش مشاهده کرد، متاثر شد و شاید هم گریست زیرا باور نمی‏کرد چنین مدافعی از اسلام ، روزی بر مجسمه اسلام حقیقی و بر قرآن ناطق شمشیر بکشد و در لشکر دشمنان اسلام درآید .

 

بیست و یکمین روز (متن مجری، شهادت حضرت علی (ع))

آری! پیامبر (ص) خود می‏دید که برادرش و وصیش و جانشینش و نور دیده‏اش، پس از او، گرفتار چه جانوران خون‏آشامی می‏شود .

رسول خدا(ص) مشاهده می‏کرد که پس از رحلتش، برای بیعت گرفتن از علی در خانه دخترش را می‏سوزانند و او را بین در و دیوار فشار می‏دهند.

پیامبر خوب می‏دانست که این سست عنصران بی‏وفا ، پیش از خشک شدن آب غسل بدن مطهرش ، توطئه می‏کنند و علی را خانه نشین می‏نمایند و با زور سرنیزه، یاران علی را به بیعت وامی‏دارند و سپس با علی آن کار می‏کنند که تاریخ را برای همیشه ننگین ساخته است ولی علی علیه السلام همچون در شهواری در تاریخ اسلام می‏درخشد و تابش نور وجود مقدسش تا قیام قیامت ، قلب حق جویان و خدا خواهان را فروغی جاودانه می‏بخشد.

 

تا علی زنده بود هرگز نمی‏گذاشت روبه صفتان منافق زمام امور امت اسلامی را به دست‏ بگیرند و اگر آن سالیان دراز پس از رحلت پیامبر، صبر کرد به خاطر قرآن و حفظ کیان اسلام بود وگرنه خود می‏فرماید :

 

به خدا قسم اگر تمام اعراب برای کارزار با من گردهم آیند، من از میدان فرار نمی‏کنم و آخرین آنان را با همان جرعه ای که به اولینشان دادم ، به دوزخ می‏فرستم...

و در خطبه شقشقیه ، پس از درد دل کردن با مردم و اعلام مظلومیتش می‏فرماید:

 

راه چاره ای جز صبر و شکیبایی نداشتم ، پس دیدم صبر کردن با عقل سازگارتر است ، صبر کردم در حالی که خار در دیده و استخوان در گلویم گیر کرده بود.

بیست و یکمین روز (متن مجری، شهادت حضرت علی (ع))

شگفتا! علی با آن مقام والا که همه از او سراغ داشتند و خوب او را می‏شناختند ، چگونه با او دشمنی می‏کردند و او را می‏آزردند .

 

به امید آنکه به زودی منتقم واقعی از پشت پرده های غیبت‏به در آید و از دشمنان علی با ذوالفقار علی انتقام بگیرد و دوستان علی را شاد کند...

 



عظم الله اجورکم بشهاده مولانا امیر المؤمنین علیه السلام

آیا به المپیک لندن حمله میشود؟

این یک بازی ورق است که سال ۱۹۸۱ توسط دیو مارتین درست شد، و ورق‌های بازیش به طرز جالب و باور نکردنی (شانسی یا برنامه ریزی شده، بسته به دید هر شخص) اتفاقات ۳۰ سال اخیر رو نشان داده اند.( توضیح خود بازی : بازی جنگ بین جوامع مخفی‌ است که میخوان دنیا رو تحت کنترل خودشون در بیاورند، و از چیز‌های مختلف استفاده ابزاری و استراتژیک میکنند تا به هدفشون برساند. ( مثلا از Fals Flag برای جنگ و …)  اول عکس‌های این ورق‌ها رو میگذارم با اتفاقاتی که افتاده اند تا به امروز، سپس به اتفاق آخری که پیش بینی‌ شده که بسیار جالب و البته ترسناک است. در کّل ۳۹۰ تا کارت است، که آمریکایی‌ها اتفاقت ریزتری روبه اینها وصل میکنند، ولی‌ بر اساس آگاهی‌ ما ایرانی‌‌ها من برجسته تر‌ها را بر می‌شمارم):
 
۱- عکس دو ساختمان بلند که منفجر شده اند.. ، یعنی چی‌ میتونه باشه ؟
 
۲. نشت نفت، قشنگ با همان واژگان BP
 
۳.حمله به پنتاگون
 
۴. دست‌کاری بازار
.احتکار پول، که دنیا رو به صورت مصنوعی دچار رکود اقتصادی می‌کند… که به خیلی‌‌ها سود می‌رساند.

 

۵.Bank Merger – یکی‌ شدن بانک‌ها ، بلعیده شدن بانک‌های کوچک توسط بزرگتر‌ها ..
 این چند سال گذشته بانک‌های کوچک زیادی ورشکست شدند و توسط بانک‌های بزرگتر خرید شدند، که ثروت زیادی به این وسیله جا به جا میشود
۶. بکش به اسم و برای برقراری صلح
 
۷. بحران انرژی

 

۸. بیل کلینتون، که ۱۱ سال بعد رئیس جمهور شد.
 
۹. کور شده با تحقیقات علمی‌ (خر کردن توسط علم)
تحقیقات علمی‌ رو ساپورت و کنترل کن تا بتونی‌ نتیجه آاش رو به نفع خودت کنترل کنی‌ …

 

 ۱۰. الگور (Al Gor) طرفدار محیط زیست، درخت رو بغل می‌کند.
حالا این هم مهمترین اتفاقی‌ که هنوز اتفاق نیفتاده است ، به جای قضاوت باید منتظر نشست و دید، اگر این اتفاق بیفتد، من واقعا اعتقاد پیدا می‌کنم که اینها کاملا درست هستند.
 
۱۱. بحران‌های پیاپی
این اتفاقت با المپیک لندن شروع میشود، اگر نگاه کنید ساعت Big Ben یا ساعت معروف شهر لندن روی می‌بینید، و از آنطرف ۵ نفر در عکس هستند که لباس‌هایشان به رنگ ۵ دایره المپیک می‌باشد.
حالا اگر این اتفاق بیفتد یعنی چی‌ ؟
۱. یعنی اینکه همه اینها از شانس هستند.
۲. همه چیز برنامه ریزی شده، برای گرفتن دنیاست …
حتما نظر بگذارید.

!!!!!!!

روزها دنبال هم می دون و ثانیه ها هم دیگرو می بلعن
اما اونیکه داره پیر میشه زمان نیست ، ما آدماییم که هر
روزو شب می کنیم و هر شب و روز ، بدون این که
بفهمیم چیو داریم از دست میدیم و توی این همه از
دست دادنا چی به دست میاریم ؟!!!
یه روزی میاد که چشمامونو باز می کنیم و می بینیم
ای دل غافل کفه ترازوی عمر ما هم سنگین شد و ما
موندیم و یه کوله بار حسرت ، حسرت همون وقتایی که
می گفتیم :
ولش کن بابا حالا وقت زیاده ...

خدایا کفر نمی گویم ، پریشانم ،چه می خواهی تو از جانم
مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا تو مسئولی، تو می دانی که انسان بودن وماندن در این دنیا چه دشوار است
چه رنج می کشد آن کس که انسان است واز احساس سرشاراست.
هرچه تیک و تاک کرد، گذر زمان را نفهمیدم.
ساعت خسته شد، خوابید.