مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی
مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی

اگر ماه نبود چه می شد؟

اگر ماه نبود چه می شد؟توفان نوح در تقویم بابل

دنیا مثل حالا نمی شد . حیات هم وجود نداشت. اگر ماه نبود روزها کوتاهتر بودند. دنیایی می شد که طوفانهای شدید همیشه در آن وجود داشت. اتمسفر مثل حالا نمی شد . صاحب یک اتمسفر کلفت تری می شدیم . اگر ماه وجود نداشت جزر و مد در حد ۷۰% کاهش پیدا می کرد. جانورانی که از نور ماه اثر می گیرند پرورش پیدا نمی کردند و فصلها وجود نداشت. بدلیل نبود جزر و مد در دنیا حیات بوجود نمی آمد. چیزی در دنیا وجود نداشت به جز گیاهانی که از فصلها ، بادها و بارانهایی که وجودشان به خورشید وابسته بود پرورش می یافتند. وجود ماه حیات را توضیح می دهد. و حتی عادت ماهانه زنان که ۲۸ روزه است به وجود ماه بستگی دارد.
ماه های نیبیرو چه چیزی را نشان می دهد؟
در اوایل تعداد ماه ۴ تا تصور می شد که هم اکنون می گویند تا ۷ تا هست. از نظر یک تئوری دیگر ماه ما زمانی ماه تیامات بوده. ترکیب سنگهای معدنی که از ماه می آمده شبیه هیچ کدام از سنگهای زمینی نیست، شانس کم زمین برای گرفتن چنین ماه بزرگ به تنهایی ، این تئوری که از برخورد یک سنگ آسمانی با زمین و ماده ای که از زمین برخواسته تشکیل یک حلقه در مدار زمین داده و این ماده در طی زمان ترکیب شده و ماه را بوجود آورده را از بین برده ، بیضی نبودن مدار ماه بلکه تقریبا یک دایره کامل بودن آن ، همیشه یک سمت آن به طرف زمین بودن آن ، و یکی بودن زمان گردش زمین به دور خود و گردش ماه به دور زمین (۲۴ ساعت) وجود این واقعیات هم در نظر بعضی ها این تئوری را ثابت می کند. در خود نیبرو حیات نیست ولی روی ماه های آن گفته می شود زندگی وجود دارد.

تئوری نمیسیس چیست؟
از دو قلوی پنهان و تاریک خورشید ( سوراخ سیاه ) بحث می کند. اسم آن نمیسیس است . یک بیضی دو مرکز دارد. طبق این تئوری در یکی از مراکز مدار بیضی نیبرو خورشید و دیگری نمسیس است . در ضمن به نیبرو سومری ها ( آمد گذشت رفت ) ، بابلیها و بین النهرینی ها (ماردوک ، شاه بهشتها ) یهودیان قدیمی ( دنیای بالدار ) و یونانی ها ( نمسیس ) گفته اند...

آتلانتیس ، طوفان نوح و آنوناکی ها :
در شهر نیپور نزدیک بغداد طی حفاری های باستان شناسی به یک کتابخانه سومری که از هزاران لوح تشکیل شده پیدا شده است. در لوح های به دست آمده اتفاقات طوفان را با جزئیاتش توضیح می داد. این متن ها داستان مشهور گیلگمش را قدیمی تر کرد.دستان گیلگمش برای شاه مشهور اوروک (گیلگمش) که در نزدیکی بین النهرین گفته شده است . تا آن روز زمان طولانی بین پیامبر نوح و ابراهیم فقط در تقویم تورات توضیح داده شده بود.
تقویم بابل به این گونه توضیح داده :
“…چنین شد که ، انسانهای روی خاک شروع به زیاد شدن کردند و زمانی که دخترانشان متولد شدند ، پسران خدا دیدند دختران انسان زیباست و از میان آنهایی که انتخاب کرده بودند برای خودشان همسرهایی گرفتند…”"… و خداوند دید که بدیهای انسان بسیار است و هر روز در دلش افکار و تخیلات بد است . و خداوند ، از خلق انسان روی زمین پشیمان شد و در دلش ناراحتی احساس کرد. و خداوند گفت : انسانها ، حیوانات ، خزندگان و پرندگان را از روی خاک پاک خواهم کرد. چون از آفریدن آنها پشیمان شدم . فقط نوح در چشم خدا عنایت پیدا کرد…” و در چشم خدا روی زمین خراب شده و روی زمین با ظلم پر شده بود و خدا روی زمین را دید که خرا ب است ؛ چون روی زمین تمام انسانها راهشان را خراب کرده بودند . و خدا به نوح گفت : انسانیت دیگر به آخر رسیده ، چون آنها باعث شدند روی زمین ظلم پر شود و من آنها را همراه با زمین از بین خواهم برد … برای خودت یک کشتی از چوب gofer بساز، درون کشتی اتاق هایی می سازی و از درون به بیرون ziftleyeceksin و آن را اینگونه می سازی که طولش ۳۰۰ آرشین ، عرض ان ۵۰ آرشین و بلندی آن ۳۰ آرشین باشد. و من،برای نابودی انسانیت در زیر آسمانها هر زندگی انسانی باشد رویش آبهای طوفانی می آورم هر چیزی روی زمین نابود خواهد شد … و تو و پسرانت و همسرت و همسران پسرانت سوار کشتی خواهید شد . و برای اینکه با تو سالم بمانند از هر موجود زنده ای یک جفت سوار کشتی خواهی کرد.
صاحب این یافته ها George Smith توضیح این یافته ها را در کتاب “Chaldean Account of Deluge- Kaldelilerin Tufan Hikayesi”” منتشر کرده است . فقط در این کتاب لوح طوفان کم هست . Smith در پژوهشهای بعدی لوح های ناقص را پیدا کرد . هنگامی که کتاب “طوفان ” را منتشر کرد در آن ذکر کرده بود که این را از یک نوشته قدیمی که در شهر قدیمی اوروک حاضر شده بود کپی کرده است. در این لوح ها در مورد طوفان اطلاعات کاملی داده شده است. Utnapiştim نام یک خدا است که در کتابهای مقدس از آن به عنوان نوح پیامبر یاد شده است. طبق گفته لوح ها خداوند وی را از آمدن طوفان خبردار کرده و امر برای ساختن کشتی می کند. و در آخر سفر روی یک کوه نشسته است. این کوه در کتب مقدس کوه آرارات گفته شده است.
در گیلگمش نیز مثل پایین گفته شده است:
به استادان ساختن کشتی شرابهایی که از رودخانه ها آمده بود را پذیرایی کردم. جشنی مانند جشنهای سال نو بود . در روز هفتم کشتی تمام شده بود و من هم تمام طلاها و موجودات زنده ؛ خانواده ام دوستانم در حومه شهر و حیوانات وجشی و اهلی و صنعتگران را سوار کشتی کردم. طبق گفته شاماش عصری که طوفان و باران سختی که بارید سوار کشتی شو و همه جا را محکم ببند زمانش رسیده بود . شب شد طوفان ابتدا باران را فرستاد . هوا خیلی ترسناک بود . سوار کشتی شدم و همه جا را بستم همه چیز حاضر بود کارهای Kalafat هم بدون نقص تمام شده بود.
مکان برنزی وقتی داشت سفید می شد از افق یک ابر سیاه آمد. این ابر از جایی که خدای طوفان آدا بود غریید. شولات و هانیش که خبرده هایی داشتند دره ها و تپه ها گذرانده و آمدند. و بعد خدای پرتگاه ها آمدند . نرگال موانع آبها را خراب کرد. خدای جنگ نینورتا همه جا را با خاک یکسان کرد. هفت قاضی جهنم با مشعل های آنوناکی کشور را به آتش کشیدند. خدای طوفان به جای نور خورشید تاریکی را گذاشت کشور را مثل یک کاسه شکست و ریخت خستگی که از نا امیدی آمده بود تا آسمان بلند شد تمام روز باد تند وزید هر چقدر ادامه می داد بد تر می شد مانند اینکه دشمن مردم بود به همه حمله می کرد ، برادر برادر را نمی دید انسانها از آسمان هم دیده نمی شدند.
خدایان نیز از وحشت طوفان به آسمان هفتم به آسمان آنو فرار کردن ۶ روز و ۶ شب بادها وزیدند سیل باد های تند روی زمین را جاروب کردن. امواج سیل و آب مانند یک سپاه دیوانه شدند. روز هفتم طوفانی که از جنوب شروع شده بود رو به آرامش گذاشت دریا آرام گرفت و طوفان از سرعتش کاست. وقتی به روی زمین نگاه کردم همه جا را سکوت فرا گرفته و همه انسانها به گل لای تبدیل شده بودند. روی دریا مانند یک سقف صاف صاف بود وقتی در انبار را باز کردم به رویم نوری افتاد نشستم و گریستم برای اینکه آب همه جا را خراب کرده بود.
بعد ۱۴ فرسنگ آن طرفتر یک کوه دیده شد. کشتی روی آن کوه نشست. کشتی که در کوه به گل نشست از جایش تکان نخورد یک روز در قله آن کوه سپری شد در روزهای پنجم و ششم نیز از جایش تکان نخورد روز هفتم یک کبوتر فرستادم ولی چون جایی برای نشستن پیدا نکرده بود یک پرستو فرستادم ولی او هم جایی پیدا نکرد یک کلاغ فرستادم رفت دید آبها کم شده و خوردنی و آشامیدنی برای خودش پیدا کرد و برای همین بر نگشت به همین دلیل هر چیزی را که گرفته بودم به چهار طرف فرستادم و روی کوه نذر کردم . هفت دیگ درست کردم رویش هیزم نی و سرو و مرسین جمع کردم خدایان وقتی بوی آن را احساس کردند جمع شدند اما در جمعشان انلیل را نخواستند چون او بدون فکر طوفانی بزرگ را به راه انداخته بود و موجب از بین رفتن انسانیت شده بود.
در هر دو متن طرز بیان اتفاق یکی هست . جاهایی را که با رنگ قرمز نشان داده ام دقت کنید طوفان از طرف خدا یا خدایان به دلیل وجود ظلم و فساد بوده و در متن گیلگمش از کشوری که زیر آبها غرق شده بحث می شود از کشوری که مانند کاسه شکسته و ریخته.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد