هرم بوسنی اولین هرمی بود که در اروپا کشف شد. در قلب کشور بوسنی در حومه شهر ویسکو. حتما بیشتر شما تا به حال در مورد این هرم چیزی نشنیده اید و دوست دارید بیشتر بدانید. طبق معمول کسانی که دوست ندارند توهمی که از تاریخ انسانیت در ذهن ما سر هم کرده اند از بین برود، همواره با تئوری هایی که بیشتر شبیه به شوخی می ماند قدم به جلو می گذارند و تلاش دارند ثابت کنند این اکتشافات اشتباه است و این هرم یک پدیده طبیعی است و ساخته دست انسان نیست. اما در اینجا هرچقدر هم تلاش کنند و توهم سازی کنند و پنهان کاری کنند، نمی توانند مدارک روشن را از دید ما پنهان کنند. این هرم دارای تمام پایه و سازه اصلی می باشد: چهار دیوار شیب دار بدون خطا که رو به چهار جهت اصلی هستند، نوک یکدست و ورودی پیچیده. همچنین در نوک هرم ویرانه دیوارهای قرون وسطایی وجود دارد که در زمان پادشاه بوسنیایی «تِورکو کوترومانک» (1338-1391 میلادی) بر روی هرم ساخته شده بوده است.
خصوصیات این هرم بسیار نزدیک به هرم خورشید در «تئوتیهواکان» در مکزیک است و به همین دلیل نام این هرم را «هرم خورشید بوسنی» نام نهاده اند.
در این منطقه همچنین چهار سازه باستانی دیگر وجود دارد. هرم ماه بوسنی، هرم اژدهای بوسنی، هرم عشق بوسنی، و معبد زمین.
باستان شناس آمریکایی-بوسنیایی «سِمیر اوسماناگیک» که پانزده سال از عمرش را به مطالعه هرم های آمریکای لاتین پرداخته است می گوید: ما بلوک هایی را کشف کرده ایم که بسیار کیفیت متفاوتی با بلوک های ما دارند و من باور دارم بخشی از دیواره هرم بوده اند. حتی ورودی هایی با کف سنگفرش شده و تونل های زیر زمینی نیز کشف کرده ایم. (اوکتبر 2005)
مدرکی که می تواند طلسم فریب های دروغین در مورد تاریخ انسانیت که به خورد ما داده اند را بشکند. پیامی روشن که دوست ندارند شما در مورد آن بدانید.
اردوی تابستانی داوطلبان بین المللی:
هنگامی که نخست در سال 2005 هرم بوسنی کشف شد (و احتمالا بیشتر شما چیزی در این مورد نشنیدید) محققان با توجه به خاک و پوشش گیاهی انباشته شده بر روی سطح آن، عمر هرم را ارزیابی کردند. آزمایشهای رادیوکربنی نشان دادند که پوشش انباشته شده 12000 سال عمر دارد. اما آزمایشهای تازه نشان دادند که عمر هرم بسیار بیشتر از اینهاست.
اما یکی از بزرگترین اکتشافاتی که در سال 2012 در ماه ژوئن، در اولین شیفت داوطلبان بین المللی انجام شد در حالی بود که تیم توسط باستان شناسان ایتالیایی، دکتر «ریکاردو برت» و «نیکولو بیسکونتی» هدایت می شد. آنها توانستند لایه ای فسیل شده بر روی یکی از بلوک های کانکریت را کشف کنند که زمانی این لایه سراسر هرم را پوشانده بوده است.
ماده آلی کشف شده به آزمایشگاه رادیوکربن در اوکراین فرستاده شد و آزمایشها نشان دادند که این لایه حد اقل 24800 سال (+ یا – 200) عمر دارد.
هرم خورشید بوسنی اکنون با قدمتی بیش از 25000 سال پابرجاست. مدرکی که می تواند دیدگاه اشتباهی که ما نسبت به گذشته خودمان داریم را متلاشی کند و با تکانی شدید ما را بیدار و وادار به جستجوی بیشتر کند. جستجو برای به یاد آوردن اینکه ما واقعا که هستیم.
نازیسم با صهیونیسم چه ارتباطی دارد؟ آیا این دو نظریه مخالف یکدیگرند یا کامل کننده هم هستند؟ یهودستیزی یا آنتی سمیتیزم در این میان چه نقشی ایفا می کند؟ ارتباط پنهان رهبران برجسته صهیونیستی با سران آلمان نازی چه معنایی دارد؟ با گزارش ویژه زیر همراه شوید تا به اسرار یهودیت سیاسی پی ببرید.
صهیونیسم و طرفداران آن که داعیه حمایت از ملت یهود خصوصا بخاطر ستمی که در طول جنگ جهانی دوم به آنها شده است را دارند، خود از ابتدا پیوندی ناگسستنی با سرکوب کنندگان ظاهری یهودیان در طول تاریخ و حتی هیتلر داشته اند.
با بررسی تاریخچه شکل گیری صهیونیسم و زندگی افرادی چون تئودور هرتصل پی می بریم که صهیونیست ها خود به دنبال آزار و اذیت یهودیان سراسر اروپا بوده اند تا آنها مجبور به مهاجرت به اسرائیل شوند. امروزه نیز هرکه با سیاست های اسرائیل مخالفت کند به یهودستیزی متهم می شود، اما واقعاً چه کسانی هم پیمانان مخالفان یهود بوده اند؟
سالیان درازی است که کسانی که خواهان خاموش و ساکت شدن بحث و گفتگو درباره سیاست های ایالات متحده در مورد خاورمیانه هستند از این روش استفاده می کنند که منتقدان اسرائیل را به «یهودستیزی» متهم می کنند.
«نورمن پودهورتز» در مقاله مشروحی به نام «اتهام J» روزنامه نگاران برجسته، روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی آمریکایی را به علت گزارش اخبار جنگ لبنان و انتقاد آنها از رفتار آمریکا، به «یهودستیزی» متهم کرده است. در میان کسانی که این اتهام به آنها زده شده است نام افرادی چون «آنتونی لوئیس» از نیویوک تایمز، «نیکلاس ون هافمن»، «ژوزف هارش» از کریستین ساینس مونیتور، «رولاند اوانز»، «روبرت نواک»، «ماری مک گروری»، «ریچارد کوهن» و «آلفرد فرندلی» از واشنگتون پست و ... دیده می شود. این افراد و موسسه خبری آنها بخاطر گزارش بد اخبار و یا فقدان استاندارد های روزنامه نگاری مورد انتقاد قرار نگرفته اند و در عوض متهم به یهودستیزی شده اند.
نورمن پودهورتز، یهودی نومحافظه کار
بسیاری از خبرنگاران آمریکایی را به یهودسنیزی متهم می کند !
پودهرتز اظهار داشته است که «برای درک حکمت این موضوع باید بپذیریم که پدیده ای که باید به آن رسیدگی شود، تهمت و افترا زدن به اسرائیل است و نه رفتار اسرائیل که باعث این تهمت ها شده است ... ما اکنون با انفجار احساسات ضد یهودی موجه هستیم.»
برای فهمیدن حرف های پودهرتز و کسانی که اتهام یهودستیزی به آنها وارد شده است بایستی در نظر بگیریم که اصطلاح «یهودستیزی» دستخوش تغییرات گسترده ای بوده است. تا چندی پیش کسانی مجرمان این اتهام بودند که بطور غیر منطقی از یهودیان و یهودیت متنفر بودند. با این حال امروزه این واژه به گونه ای متفاوت مورد استفاده قرار می گیرد که هم آزادی بیان را تهدید می کند و هم ممکن است باعث بی اهمیت شدن خود «یهودستیزی» شود.
یهودستیزی، به معنای هر چیزی که با سیاست ها و منافع اسرائیل مخالفت داشته باشد در نظر گرفته شده است. می توان گفت که چنین برداشتی از این واژه از انتشار کتاب «یهودستیزی جدید»، نوشته ارنولد فورستر و بنیامین آر اپشتاین، رهبران اتحادیه ضد افترا «بنای بریث» شروع شد. بر طبق نظر فورستر و اپشتاین، «یهود ستیزی» جدید به خصومت با یهودیان بخاطر یهودی بودنشان و یا خصومت با یهودیت گفته نمی شود، بلکه نگرش انتقادی نسبت به اسرائیل و سیاست های آن به معنای «یهودستیزی » است.
بعدها «ناتان پرلماتر» هنگامی که رئیس اتحادیه ضد افترا شده بود بیان داشت که: «اخیراً تغییری در یهودستیزی آمریکایی رخ داده است. تعصب ضد یهودیت که زمانی در این کشور معمولی بود اکنون بسیار بی ظرافت می باشد ... نظرسنجی ها یک پس از دیگری نشان می دهند که یهودیان یکی از گروه های آمریکایی هستند که بیش از همه مورد توجه بوده اند.»
موضع بی طرف !
به هر حال پرلماتر از اعلام اینکه بر چنین تعصبی غلبه کرده اند خودداری می کند. در عوض او این چنین می گوید: «تلاش برای صلح در خاورمیانه با میدان های مینی که برای منافع یهود وجود دارد، به هم ریخته است، منافعی که اکنون با موضع بی طرف کسانی روبرو شده است که معتقدند چه اسرائیل باید چیزی را بدست بیاورد و یا نیاورد، خاورمیانه باید آرام باشد و امنیت شاهراه غرب به منافع و مصالح ضروری خود در خلیج فارس تأمین شود. لیکن امنیت اسرائیل با چه هزینه ای بایستی برقرار شود؟ او با آرامی می گوید که امنیت اسرائیل باید به وسیله بالاتر قرار گرفتن آنها در نظرسنجی های مردمی تأمین شود.
کاری که پرلماتر انجام داده است این است که در حقیقت جای واژه «منافع یهود» را با «منافع اسرائیل» عوض کرده است. او با این تغییر در واژه های بحث موقعیتی را ایجاد کرده است که در آن هرکس انتقادی به اسرائیل داشته باشد به صرف این عمل «ضد یهود» شناخته می شود.
سلاحی بر ضد مخالفان
این روش که در آن از اصطلاح «یهودستیزی» به عنوان سلاحی علیه مخالفان استفاده می شود، روش جدیدی نیست. «دروسی تامپسون»، روزنامه نگار شناخته شده ای که از اولین دشمنان نازیسم بوده است، سیاست های اسرائیل را مورد انتقاد قرار داده است. او علی رغم شجاعت هایی که در مبارزه با هیتلر از خود نشان داده، در معرض اتهام «یهودستیزی» قرار داشت.
تامپسون در نامه ای به «خبر نامه یهودی» (در ششم آوریل سال 1951) می نویسد:
به نظر من بایستی اهمیت مداومی به این مسئله داد که با بدنام کردن افرادی مثل من به یهودستیزی ، آسیب های فراوانی به جامعه یهود می رسد ... دولت اسرائیل باید همچون دیگر کشورها زندگی کردن در فضایی که در آن انتقاد آزاد می باشد را بیاموزد... موضوع های بسیاری وجود دارند که نویسندگان این کشور، بخاط فشارها، در مورد آنها صحبتی نمی کنند و تسلیم شده اند. اما مردم این حالت را نمی پسندند. هر زمانی که شخصی تحت این فشارها تسلیم شود، احساس ذلت و سرشکستگی می کند و از کسانی که باعث این احساس شده اند متنفر می شود.
یک ربع قرن بعد (5 فوریه 1975)، ستون نویس واشینگتون استار «کارل رون»، گزارش می دهد که:
هنگامی که من مقاله اخیرم را در مورد تحلیل دقیق و ظریف حمایت از اسرائیل، نوشتم در رابطه با اینکه واکنش به مقاله من چه خواهد بود هیچ فکری نمی کردم. سپس نامه های بسیار زیادی که به دست من رسید و همچنین روزنامه های زیادی اتهام یهودستیزی را به من وارد کردند... نامه هایی که به سوی من جاری شده بود بدترین انتظاری بود که من داشتم... این فریادهای بی اساس مطمئن ترین راه برای تبدیل کردن دوست به دشمن است.
آمریکایی های کمی می داند که پیوستگی تاریخی طولانی ای (از اواخر قرن 19 تا کنون) میان صهیونیست و ضدیت واقعی با یهود وجود دارد که این وصلت توسط کسانی که برنامه هایی را در حکومت تزاری روسیه و آلمان نازی طراحی می کرده اند، بوجود آمده است. دلیل وابستگی بسیاری از رهبران یهودی به نگرانی در مورد یهودستیزی همان طور که تاریخچه زیر نشان داده می شود آشکار است.
تئودور هرتصل
هنگامی که تئودو هرتصل، بنیانگذار صهیونیست سیاسی مدرن به عنوان خبرنگار در روزنامه «وین» کار می کرد ارتباط نزدیکی با «ضد یهود»های برجسته آن زمان داشت. ارنست پاول در زندگی نامه هرتصل به نام «پیچیدگی تبعید»، می گوید که کسانی که هزینه هفته نامه «لا لیبر پارول» را می پرداختند و آن را آماده چاپ می کردند، به طور منظم هرتصل را به خانه خود دعوت می کردند. (هفته نامه «لا لیبر پارول» برای دفاع از کاتولیک های فرانسه در مقابل ملحدان، جمهوری خواهان، فراماسون ها و یهودیان اختصاص یافته بود.)
تئودور هرتصل
ارتباط نزدیکی با «ضد یهود»های برجسته زمان خود داشت.
«لا فرانس ژویو» (اثر ادوارد درامونت)، به عنوان شاهکاری برجسته، او را تحت تاثیر قرار داد و کاملا شبیه «اوگن دورینگز» که ده سال بعد به یک موضوع بدنام یهودی تبدیل شد_ احساسات قوی و متناقضی را برانگیخت... در 12 ژوئن سال 1885، هنگامی که هرتصل بر روی «کشور یهودی» کار می کرد در دفتر خاطرات روزانه اش نوشته است «من بسیاری از استقلال فکری کنونی ام را مدیون «درامونت» هستم چرا که او یک هنرمند است.» این تمجید غیر معقول و گزاف به نظر می رسد، اما «درامونت» سال بعد مسئله را با یک بررسی درخشان در مورد کتاب هرتصل در «لا پارول لیبر» جبران کرد.
به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
ادامه مطلب ...به نظر شما روز پس از پایان دنیا چگونه خواهد بود ؟
با توجه به سایت ویکی پدیا تا کنون 183 پیش بینی پایان دنیا با شکست مواجه بوده که بسیاری از آنها بر اساس تعالیم دینی وتوسط متعصبان این مذاهب ترویج گردیده است.
در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم :
1- در سال 1284 میلادی پاپ (Innocent III ) پیشگویی کرد که دنیا 666 سال پس از ظهور اسلام به پایان خواهد رسید .
2- کریستف کلمب مدعی شده بود که دنیا 5343 سال قبل از میلاد بوجود آمده و 7000 سال بیشتر عمر نخواهد داشت که بدون احتساب سال صفر 1658 میلادی تاریخ پایان دنیا بوده است .
3- جاکوب برنولی ریاضیدان مشهور پیش بینی کرده بود که دنیا بر اثر برخورد یک شهاب سنگ در سال 1715 از بین خواهد رفت.
4- یک گروه مسیحی (Seventh Day Adventists ) پیش بینی کرده بود که مسیح در سال 1874 باز خواهد گشت !
5-در سال 1862 کتابی با عنوان ( پایان دنیا در سال 1881 ) به نقل از مادر شیپتون پیشگوی قرن 15 منتشر گردید . ولی در سال 1873 آشکار شد که این امر کذب و جعلی بوده ولی با این حال عده ای هنوز به آن باور داشتند.
6- Camille Flammarion پیش بینی کرده بود که در سال 1910 دنباله دار هالی باعث از بین رفتن حیات بر روی کره زمین می شود . همچنین اوا نجلیست Wilbur Glenn Voliva اعلام کرده بود که دنیا در سال 1935 نابود می گردد .
7- Dorothy Martin که لیدر یک آئین یوفو به نام Brotherhood of the Seven Rays بود پیش بینی کرده بود که 21 دسامبر 1954 دنیا توسط یک سیل عظیم از بین خواهد رفت .
8- سایکیک Jeane Dixon پیش بینی کرده بود که در 4 فوریه 1962 یک همراستایی سیاره ای موجب ویرانی های زیادی بر روی زمین خواهد شد.
9- George Van Tassel که مدعی چانلینگ با موجودی بیگانه به نام Ashtar بود پیش بینی کرد که فاجعه در 20 اگوست 1967 بواسطه برخورد موشک های اتمی شوروی با جنوب امریکا رخ خواهد داد .
10- اوانجلسیت Pat Robertson در سال 1976 پیش بینی کرده بود که دنیا در اکتبر یا نوامبر 1982 به پایان می رسد .
11- José Argüelles مدعی شده بود که آرماگدون در تاریخ 17 اگوست 1987 به وقوع خواهد پیوست مگر اینکه 144000 نفر در یک جا جمع شوند و از طریق رزونانس جلوی آن را بگیرند .
12- Hal Lindsey گفته بود که نابودی در سال 1987 صورت می گیرد با توجه به کتاب بایبل و دوره 40 ساله استقرار اسرائیل .
13- Louis Farrakhanm رهبر حرکت دنیای اسلام ( Nation of Islam) اعلام کرده بود که جنگ اول خلیج فارس منجر به آرماگدون خواهد شد .
15- یک پیشگویی نسبت داده شده به نوستراداموس مبنی بر آمدن پادشاه وحشت از آسمان در ماه هفت 1999 موجب ایجاد ترس از پایان دنیا گردید.
16- ادگار کیسی پیش بینی کرده بود که مسیح در سال 2000 باز خواهد گشت .
17- گروه Nuwaubian Nation movement مدعی شده بود که در 5 می 2000 در اثر هم آرایی سیاره ها، زمین و سایر سیاره ها به داخل خوررشید کشیده خواهند شد .
18- Nancy Lieder مدعی ارتباط با بیگانگان مستقر در زتا رتیکولی اعلام کرده بود با توجه به آنچه بیگانگان به او گفته اند دنیا در اثر برخورد با نیبرو در می 2003 نابود خواهد شد .
19- Pat Robertson در کتابش به نام The New Millenniumتاریخ 29 آوریل 2007 را پایان دنیا معرفی کرده است.
20- José Luis de Jesús پیش بینی کرده بود که اقتصاد و دولت ها در 30 جون 2012 از هم خواهد پاشید و او و پیروانش دچار دگرگونی هایی می شوند که دارای قدرتهایی مانند پرواز و عبور از دیوار می گردند !
تشریح کامل قیام سفیانی از منابع مورد اعتماد شیعی
دوستان عزیز اگر نقصی در مطلب فوق یافتید حتما در قسمت نظرات بیان کنید...!
خروج سفیانی یکی از نشانههای حتمی ظهور منجی از دیدگاه شیعیان است.[۱] بهباور ایشان سفیانی که دشمن سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) است، بیشترین سهم را در نبردهای قبل از ظهور دارد[۲] و با تظاهر به دینداری، گروه زیادی از مسلمانان را فریب می دهد و قیاماش را از شام آغاز میکند و عراق و حجاز را پس از جنگهای متعددی تسخیر میکند و سرانجام بهدست حجت بن حسن (مهدی) کشته میشود.[۳]
حتمی بودن قیام سفیانی
امام جعفر صادق در روایتی در بحارالانوار[۴] دربارهٔ حتمی بودن قیام سفیانی میگوید:[۵]
سفیانی از نشانههای حتمی ظهور است و خروج او از آغاز تا انجام پانزده ماه به طول میکشد...
در روایتی از امام علی:
" بعد از خروج سفیانی به اندازه یک وضع حمل (معادل 9 ماه) بر او بشمارید. "
زمان آغاز قیام
بنابر روایت دیگری[۶] از امام جعفر صادق(ع)، قیام سفیانی در ماه رجب رخ خواهد داد.[۷]
قیام سفیانی
بنابر روایات متعدد آغاز حرکت سفیانی از وادی یابس است.[۸] اما بنابر روایتی در نسخه خطی ابن حماد[۹] بهنقل از محمد بن جعفر بن علی، آغاز حرکت سفیانی از روستایی به نام أندرا است. وی ۷ نفر همراه نیز دارد.[۱۰] بنابر روایات قیام او سه مرحله دارد:
1 تثبیت قدرت
2 پیکار در عراق
3 بازگشت به شام
تثبیت قدرت
سفیانی در ابتدا دست به یک شورش زده و پس از ۶ ماه جنگ مداوم بر ۵ منطقهٔ دمشق، اردن، حمص، فلسطین و قنسرین غلبه میکند[۱۱][۷]، سپس بر تمامی منطقه شام به جز لبنان مسلط شده و بر آنجا فرمانروایی میکند[۱۲][۱۳].
پیکار در عراق
او بعد از سلطه بر تمامی منطقه به عراق و حجاز لشکرکشی میکند.[۷] هدف اصلی او برای ورود به عراق، مقابله با سپاه ایران است که میخواهند که برای فتح سوریه و قدس از راه عراق به آنجا بروند.[۱۴] سپس سپاه سفیانی وارد قرقیسیا میشود.
جنگ قرقیسیا
پس از ورود سفیانی به منطقهٔ قرقیسیا جنگی رخ میدهد که به جنگ قرقیسیا معروف است. قرقیسیا شهر کوچکی بوده در مدخل نهر بوخار در رود فرات که امروزه فقط خرابههای آن نزدیک شهر دیرالزور نزدیک مرز سوریه با عراق قرار دارد.[۱۵]
جنگ قرقیسیا در مرزهای سوریه، عراق و ترکیه به وقوع خواهد پیوست. دلیل اصلی این جنگ پیدا شدن گنجی در رود فرات است.[۱۴] این گنج به صورت کوهی از طلا و نقرهاست که از درون فرات بیرون کشیده میشود[۱۶]. همهٔ مردم برای دستیابی به آن گنج وارد این سرزمین شدهاند و به همین خاطر جنگ سختی رخ میدهد که به کشته شدن صدها هزار نفر میانجامد[۱۴].
در روایات شیعی[۱۷] از این نبرد به نام سفرهٔ الهی یاد شده، چون در آن سفیانی به جنگ با أبقع و أصهب که دشمن مشترک سفیانی و شیعیان هستند، میپردازد که این امر باعث کشته شدن بسیاری از سپاهیان سفیانی میشود[۱۸]. در این جنگ سفیانی بر سپاهیان أبقع و أصهب پیروز میشود و هر دوی آنها را به قتل میرساند. در این جنگ صدهزار نفر کشته میشوند[۱۸]. سپس سفیانی هفتاد هزار نفر از سپاهیانش را به سوی کوفه اعزام میکند[۱۹].
اشغال عراق
حاکم عراق در زمان حملهٔ سپاه سفیانی فردی به نام شیصبانی است[۲۰]. سپاه سفیانی متشکل از صد و سی هزار نفر[۱۵]، از سمت غرب به عراق وارد میشوند و به سپاهیان شیصبانی حمله کرده و تمامی سپاهیان او را از بین میبرند[۲۰]. سفیانی با سلطه بر عراق، کشتار بزرگی را ترتیب میدهد[۲۰][۲۱]. سپاه سفیانی در شهرهای بغداد، الانبار، صرات، فاروق و روحا مستقر میشوند[۲۲].
سپاه سفیانی در عراق با نیروی مقاوم خاصی روبهرو نمیگردد. تنها گروه اندکی به رهبری مردی عجم که از اهل کوفهاست با او به مقابله میپردازند ولی فرماندهٔ ارتش سفیانی او و نیروهایش را در منطقهای میان حیره و کوفه بقتل میرسانند[۲۳].
تنها چند هفته بعد از سلطهٔ سفیانی، به او خبر میرسد که سپاهیان ایران برای پیوستن به سپاهیان مهدی شروع به حرکت به سمت عراق کرده اند[۲۴]. نیروهای سفیانی در برابر آنها عقب نشینی میکنند و با آنها درگیر نمیشوند[۲۴]. دلیل اصلی این عدم رویارویی این است که سفیانی میخواهد بعد از پیوستن نیروهای ایران و یمن به سپاه مهدی به آنها حمله کند و تمامی مخالفان را یک جا شکست بدهد[۲۴].
فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین
حاکم حجاز که نمیتواند با سپاه حجت بن حسن (مهدی) مقابله کند از سفیانی میخواهد تا به کمک او بیاید[۲۵]. سفیانی سپاه خود را دو قسمت کرده، نیمی را به شام و نیمی را به حجاز میفرستد[۲۶]. سپاهیان او در ابتدا شهر مدینه را اشغال میکند و تمامی شیعیان شهر را قتل عام میکند[۲۷] . دوازده هزار نفر از سپاهیان سفیانی سپس به سمت شهر مکه میروند[۱۵]. آنگاه سپاهیان سفیانی که برای فتح مکه و کعبه به آن سو رفتهاند در بیابان بیداء گرفتار حادثهای عجیب میشوند و همگی به جز دو یا سه نفر درون زمین فرو میروند. [۲۸][۱۵]
بازگشت به شام
نبرد اهواز
نیروهای حجت بن حسن (مهدی) که به فرماندهی صالح ابن شعیب[۲۹] در منطقهٔ کوه سفید در حوالی شهر استخر مستقر شدهاند با بقایای سپاهیان سفیانی در عراق در جنگی که به نبرد اهواز معروف است میپردازند[۲۹].
نبرد قدس
بعد از جنگ اهواز، سپاهیان ایران به همراه سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) به سمت شام لشکرکشی میکنند[۳۰] و در مرج عذرا در ۳۰ کیلومتری شهر دمشق اردو میزنند[۳۰]. در این هنگام، سفیانی به ملاقات حجت بن حسن (مهدی) میرود و تسلیم میشود[۳۱] اما در ادامه تحت تأثیر نزدیکان و پشتیبانانش از تسلیم شدن منصرف میشود، از دمشق عقب نشینی کرده و به رمله در فلسطین میرود[۳۰]. صالح ابن شعیب همراه با سپاهیانش که در حدود یک میلیون نفر[۳۲] هستند پس از گذشت از شام به فلسطین میروند و جنگ عظیمی میان آنان و سپاهیان سفیانی و پشتیبانهای او در مناطق طبریه، صور، عکا و قدس در میگیرد که با شکست سفیانی به اتمام میرسد[۳۲].
سرانجام قیام سفیانی
بعد از شکستهای متعدد سپاهیان سفیانی، در جنگهای اهواز و قدس و حادثهٔ فرو رفتن سپاهیانش در زمین، او به دست یکی از سپاهیان حجت بن حسن (مهدی) دستگیر میشود و در کنار دریاچهٔ طبریه در ناحیهٔ ورودی قدس کشته میشود.[۳۰]
نوسترآداموس به راستی کیست؟ آیا او پیشگویی صادق است یا شارلاتانی است یهودی؟ پروژه های فراماسونری یهود برای بازی با عقاید و باورهای مردم چگونه و به دست چه افرادی اجرا می شود؟ چرا کتاب این پیشگو در 5 قرن گذشته، مکرر چاپ شده است؟ آیا در این مورد هم با افسانه ای همچون افسانه هولوکاست رویرو هستیم؟ برای رازگشایی از این افسانه پانصد ساله یهودی، با گزارش ویژه زیر همراه باشید.
شعبده بازی اخیر در روزهای پایانی سال 2012 تنها یکی از پروژه های فراماسونری یهود برای بازی با عقاید و باورهای آخرالزمانی مردم جهان بود.
تلسکوپ فضایی هابل تصویر بسیار زیبایی را از کهکشان مارپیچ IC 2233 ارائه داد.
به گزارش ایسنا، این شی کیهانی یکی از مسطحترین کهکشانهای جهان است.
کهکشانهای مارپیچ مانند راه شیری معمولاً از سه بخش قابلرویت اصلی تشکیل شدهاند.
این بخشها شامل یک دیسک است که بازوهای مارپیج و بخش اعظم گاز و غبار در آن متراکم شدهاند.
قسمت دیگر هالهیی است که در واقع کره زبری به دور دیسک بوده و شامل گاز، غبار یا روند تشکیل ستاره اندک است.
سومین بخش برآمدگی مرکزی موجود در قلب دیسک است که از تراکم عظیم ستارگان باستانی تشکیل شده است. این ستارگان احاطهکننده «مرکز کهکشانی» هستند.
با این حال، IC 2233 دارای مشخصههایی فراتر از کهکشانهای مارپیچ معمول است.
این شی نمونه اولیهیی از یک کهکشان فوق باریک بوده که در آن قطر کهشکان دست کم دهها برابر بزرگتر از ضخامت آن است.
این نوع کهکشانها هنگامی که از لبه مشاهده میشوند، شامل دیسک سادهیی از ستارگان هستند که این ویژگی آن را به سوژه جذابی برای مطالعه تبدیل میکند.
یک مشخصه بارز اشیا کیهانی مزبور این است که دارای درخشندگی پایینی بوده و تقریباً همگی آنها هیچ برآمدگی ندارند.
رنگ آبی که در طول دیسک قابل مشاهده است، مدرکی دال بر ماهیت مارپیچی کهکشان است و از حضور ستارگان جوان، داغ و درخشان حکایت دارد.
این ستارگان از ابرهای گاز بینستارهیی متولد شدهاند.
افزون بر این، بر خلاف کهکشانهای نوعی، IC 2233 هیچ گونه مسیر غباری تعریف شدهیی را نشان نمیدهد و فقط تعداد اندکی نواحی تکهتکه در مناطق درونی هم در پایین و هم در بالای سطح میانی آن مشاهده میشود.
این کهکشان در سال 1894 و توسط ایساک روبرت منجم بریتانیایی کشف شد.
تصویر جدید توسط دوربین پیشرفته تحقیقات هابل رصد شده که تصاویر مرئی و مادون قرمز را ترکیب میکند.