به فضایی محدود در اطراف هستهٔ اتم که بیشترین احتمال حضور الکترون در آن است، اوربیتال میگویند.
انواع اوربیتال
اوربیتال S اوربیتالهای S دارای تقارن کروی میباشد، تراز n=1 حداکثر دارای دو الکترون است. بنابراین تراز فرعی 1S و 2S و 3S و... هم تقارن کروی دارند، با این تفاوت که اندازه آنها بزرگتر از اوربیتال 1S میباشد. اوربیتال p اوربیتال p از سه اوربیتال فرعی تشکیل شده است. هر اوربیتال p به شکل دو کره تغییر شکل یافته است که میتوان آنها را در امتداد یکی از محورهای سه گانه مختصات (z,y,x) تصور کرد از این رو اوربیتالهای p را با مشخص میکنند که در سه جهت مختلف قرار گرفتهاند. اوربیتالهای p از لحاظ انرژی برابرند و در غیاب میدان مغناطیسی نمیتوان تفاوتی بین الکترونهایی که این اوربیتالها را اشغال کردهاند قایل شد. ولی در بررسیهای طیفی که تحت تاثیر یک میدان مغناطیسی قرار میگیرند، هر اوربیتال p به سه خط شکافته میشوند.اوربیتالهای d از 5 اوربیتال فرعی تشکیل شدهاند که جهت گیریهای متفاوتی در فضا دارند ولی از لحاظ انرژی باهم همارز هستند.
اوربیتال اتمی
این نوع اوربیتال در اتمها وجود دارد و انواع ان عبات است از :s,p,d,f,g
ابر الکترونی
ابر الکترونی اصطلاحی است که به مدل اتمی لایهای یا همان کوانتومی مربوط میشود. این مدل که کوانتومی نام دارد میگوید که مداری برای حرکت الکترونها به دور هسته اتم وجود ندارد و الکترونها از لایهای به لایه دیگر میروند. در بین این حرکت و تغییر لایه فوتون (انرژی به دست آمده) خود را به صورت نور آزاد میکنند. حال اگر محلّ تردد الکترونها را به صورت نقطههایی مشخّص کنیم (که در حقیقت نمیتواند امکان پذیر باشد و در حدّ فرض است) شکلی ابر مانند به وجود خواهد آمد. به این شکل ابر الکترونی گفته میشود.
بعضی بخشهای این ابر تراکم بیشتری دارد و بعضی بخشها تراکم کمتر. به طور کلّی اطراف نزدیک هسته و خیلی دور از هسته ترکم کمی دارند. پس در حدّ متوسّط بیشترین موجود نمیباشد.
شفقنا – راز مجسمه ی مرموز بودائی با عنوان «مرد آهن» که از تبت دزدیده شده بود، کشف شد.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا این مجسمه ی سنگی 24 سانتی متری که در سال 1936 توسط دانشمندان نازی از تبت دزدیده شده بود بر روی یک شهاب سنگ حک شده است
این مجسمه ی هزار ساله یکی از 4 سمبل بودائی ها یعنی وزیروانا را تجسیم کرده است
هنریش هیملر فرمانده ی نیروهای اس اس نازی معتقد بود که ریشه ی نژاد آریا در تبت یافت خواهد شد. لذا دانشمندان ارتش نازی تحت فرماندهی او تلاش بسیاری کردند تا در میان مجسمه های بودا که بر صلیب شکسته طراحی شده است این ریشه را شناسایی کنند. صلیب شکسته نمادی بود که نازی ها برای خود برگزیده بودند.
اینکه این مجسمه چگونه یافت شده معلوم نیست اما پس از انتقال آن به آلمان توسط نازی ها به یک کلکسیون خصوصی منتقل شده بود و تنها پس از 2007 F,N که دانشمندان توانستند به آن دسترسی لازم برای مطالعه را پیدا کنند.
در مطالعات جدید توسط دکتر المار بوچنر از دانشگاه اشتوتگارت بود که برای نخستین بار معلوم شد این مجسمه بر روی یک سنگ بسیار نادر آسمانی حک شده است.
دکتر بوچنر معتقد است این مجسمه از قطعه سنگی آسمانی ساخته شده که اصل آن در 15000 سال پیش در ناحیه ای بین مغولستان و سیبری فرود آمده است
مجسمه ی مرد آهن تنها نمونه ای در جهان از حک انسان بر روی سنگ آسمانی است و از این بابت می تواند ارزش بسیار بالایی داشته باشد.
دانشمندان می دانند که میدان مغناطیسی زمین درطول هزاران سال بارها ناگهانی تغییر کرده است. از سوی دیگر اگر شما 800 هزار سال پیش زنده می بودید، ومواجه می شدید با آنچه که ما شمال می نامیم با قطب نمایی که در دست داریم ،عقربه آن جنوب را نشان می داد. این بدان دلیل است که قطب نمای مغناطیسی براساس قطب زمین کالیبره شده است. نشانه های N و S 180 درجه اشتباه خواهند بود اگر که میدان مغناطیسی قطب تغییر کند. نظریه پردازان روز قیامت تلاش بسیاری کرده اند که این رویداد طبیعی را دلیلی بر نابودی زمین معرفی کنند. اما آیا ممکن است هیچ اثر دراماتیکی بگذارد؟ جواب در آن چیزی است که فسیلها و زمین شناسی مربوط به گذشته تغییر قطب مغناطیسی در خود ثبت کرده است ، این طور به نظر می آید که جواب منفی باشد.
برگشت قطبین یک قانون است ، نه یک توضیح یا
تفسیر. زمین در یک الگوی قرار دارد که هر 200 تا 300 هزارسال دچار جابجایی
می شود، اگرچه مدت زمانی زیادی از آخرین جابجایی می گذرد. جابجایی قطبین
صدها یا هزاران سال است که اتفاق می افتد. میدانهای مغناطیسی «مورف» یکدیگر
رو تحت فشار و کشش قرار می دهند، با قطب های متعدد در عرض های عجیب و
غریبی جغرافیایی در طول این فرایند ظاهر می شوند. دانشمندان تخمین می زنند
که جابجایی قطبین حداقل صدها بار در طول 3 میلیون سال گذشته اتفاق افتاده
است. و این در حالی است که در سالهای اخیر هم اتفاق افتاده است، وقتی
دایناسورها روی زمین بودند یک واژگونی قطبین به احتمال زیاد هر یک ملیون
سال اتفاق می افتاده است.
نمونه برداری از هسته اعماق اقیانوسها که توسط دانشمندان صورت گرفته است احتمالا در مورد جابجایی قطبین برای ما اطلاعاتی فراهم می کند، اطلاعاتی بین آنچه که جابجایی قطبهاست و آنچه که فسیلها در خود ضبط کرده اند. میادین مغناطیسی زمین در گدازه های مغناطیسی خوابیده در کف اقیانوسها جایی که قاره اروپا و آمریکای شمالی از هم جدا شده اند تعیین کننده است. گدازه های جامد، در خود جهات میدان مغناطیسی گذشته را ثبت می کند، درست مانند یک ضبط صوت. حداقل جابجایی قطبها حدود 780 هزار سال پیش اتفاق افتاده است، در چیزی که دانشمندان آن را Brunhes-Matuyama می نامند. ثبت فسیلها نشان داده هیچ تغییر شدیدی درزندگی گیاهان و حیوانات اتفاق نیافتاده است. مرجانهای رسوبی در عمق اقیانوس همچنین هیچ تغییر را در فعالیت های یخچالی ثبت نکرده است، براساس مقادیراکسیژن ایزوتپ های موجود در مرجان ها. این همچنین دلیلی است بر اینکه جابجایی قطبین هیچ اثری برتغییر محور زمین نخواهد داشت، اگر چنانچه این اثر را میگذاشت تغییرات ناگهانی آب و هوایی زمین دریخچالها ثبت می شد.
قطبهای زمین ثابت نمی باشد. برخلاف یک آهنربای کلاسیک ، یا آهن ربای تزئنی در یخچال شما ، مغناطیس زمین هم می چرخد. ژئو فیزیک کاملا مطمئن است که زمین دارای میدان مغناطیسی است، زیرا هست آهنی جامد توسط یک اقیانوس مایع داغ، فلز مایع احاطه شده است. این فرایند همچنین با یک ابررایانه می تواند مدل سازی شود. بدون اغراق سیاره ما یک سیاره پویا است. جریان آهن مذاب در هسته زمین، باعث ایجاد جریان های الکتریکی می شود که به نوبه خود اینجاد میدان مغناطیسی می کند. در حالی که بخش هایی از هسته خارجی زمین بیش از حد برای اندازه گیری دانشمندان عمیق است، اما می توان از حرکت در هسته و مشاهده تغییرات در میدان مغناطیسی آن را استنباط کرد. نیروی مغناطیس شما به سمت شمال چرخیده شده است- در حدود 600 مایل یا حدود 1100 کیلومتر- این مقداراز حدود اوایل قرن 19 ثبت شده وقتی که کاشفان اولین محل دقیق آن را پیدا کردند. هم اکنون سرعتش بیشتر شده است، چیزی که دانشمندا تخمین می زنند اینکه هر سال حدود 40 مایل خواهد بود اما در اوایل قرن 20 حدود 10 مایل در هر سال برآورد شده است.
یکی دیگر از نگرانی ها در مورد آخرزمان نگرانی در مورد فعالیت های خورشید است. که در این تغییر مغناطیسی برای لحظاتی زمین فاقد نیرو مغناطیسی خواهد شد و این باعث می شود که ما در معرض امواج مضر خورشیدی قرار بگیریم. اما هیچ نشانه ایی که دال بر ناپدید شدن انرژی مغناطیسی زمین باشد وجود ندارد، البته یک نیروی مغناطیس ضعیف می تواند باعث شود که یک مقدار تشعشعات خورشیدی روی زمین بیشتر شود – علاوه بر آن ممکن است یک شفق قطبی بسیار زیبایی در عرضهای جغرافیایی پایین ایجاد کند – اما هیچ چیز کشنده ایی وجود نخواهد داشت. علاوه براین، حتی با یک میدان مغناطیسی ضعیف، جو ضخیم زمین همچنین ما را در برابر این امواج خورشید محافظت خواهد کرد.
دانشمندان نشان دادند که قطبین مغناطیسی-از نظر مقیاس زمانی زمین شناسی- یک اتفاق معمول است که به تدریج در طول هزاران سال می افتد. در حالیکه جابجایی دقیق قطبین به طور کامل قابل پیش بینی نیست- حرکت قطب شما می تواند با ظرافت تغییر کند به عنوان مثال- هیچ چیزی از لحاظ زمین شناسی منوط بر اینکه جابجایی قطبین ممکن است پایان دنیا در سال 2012 باشد را ثبت نکرده است و آن را جدی نمی شمارد. با این حال، جابجایی قطبین می تواند کسب و کار خوبی برای تولید کنندگان قطب نما باشد.
به دلیل نیاز به حرارت زیاد برای شروع همجوشی، از یک بمب شکافت هستهای به عنوان چاشنی بمب هیدروژنی استفاده میشود. از این بمب تا کنون به طور رسمی در جنگی استفاده نشدهاست اما قدرت تخریبی این بمب ۲۰۰ برابر یک بمب اتمی است .
ساز و کار
در این نوع بمب، با ایجاد یک انفجار اورانیومی یا پلوتونیومی، دمایی معادل چندین میلیون درجه سلیسیوس ایجاد میشود.ایزوتوپهای هیدروژنی که در بمب بکار رفتهاند، تحت این شرایط با یکدیگر جوش میخورند و به هلیم تبدیل میشوند و در این همجوشی، انرژی بسیار زیادی را آزاد میسازند. بنابراین در این نوع بمب، ترکیبی از شکاف هستهای و همجوشی هستهای بکار رفتهاست.بمب اتمی نسبتا کوچکی که شهر ژاپنی هیروشیما را نابود کرد، قدرت انفجاری معادل ۲۰۰۰۰ تن، ترینیتروتولوئن (تیانتی)، که یک ماده انفجاری عادی امروزی است، داشت.در مقابل، بزرگترین بمب هیدروژنیای که تاکنون برای آزمایش، منفجر شده، معادل ۵۰ مگاتن تیانتی قدرت انفجاری داشتهاست.نام این بمب بمب تزار بود که اتحاد جماهیر شوروی آن را در سال ۱۹۶۱ آزمایش کرد. این قدرت انفجاری ۲۵۰۰ برابر قدرت انفجاری بمب هیروشیماست.
نحوه انفجار
برای انجام عمل پیوند باید هسته دو اتم را به شدت به یکدیگر برخورد نموده، تا با هم پیوند خورده و در هم ذوب شوند. اما دافعه الکترواستاتیکی بین دو هسته، مانع بزرگی در این راه محسوب میشود و در فواصل بینهایت نزدیک این دافعه فوقالعاده زیاد است. بنابراین بایستی به هستهها آنقدر سرعت داد که از این مانع عبور نمایند. میدانیم که سرعت ذرات در هر گازی بستگی به درجه حرارت آن گاز دارد. پس کافی است درجه حرارت را آنقدر بالا ببریم تا سرعت لازم برای عبور از این مانع بدست آید. درجه حرارت لازم برای این کار چندین میلیون درجه سانتیگراد است و چنین حرارتی در کره زمین وجود ندارد. اما اگر یک بمب اتمی در وسط تودهای از هستههای سبک منفجر شود، حرارت فوق العادهای که از انفجار بمب حاصل میشود، حرارت هستههای سبک را به قدری بالا میبرد که پیوند آنها را امکانپذیر سازد. این موضوع اساس ساختمان بمب حرارتی و هستهای (ترمونوکلئور) میباشد.
همانطوری که در کبریت عادی برای آتش گرفتن ابتدا فسفر موجود در آن بر اثر مالش محترق میشود و آنگاه باروت را روشن میسازد، در بمبهای (حرارتی و هستهای) نیز ابتدا یک بمب اتمی معمولی منفجر میشود و در نتیجه انفجار تودهای از اجسام سبک را به حرارت فوقالعادهای میرساند، بطوری که هستههای آنها به هم میپیوندند و آنگاه انفجار مهیبتری انجام میگیرد.
بعد از انفجار یک بمب اتمی معمولی، عمل سرد شدن به سرعت انجام میگیرد. بنابراین، باید فعل و انفعالاتی را در نظر گرفت که در آنها عمل پیوند به سرعت انجام گیرد. اگر یک بمب اتمی را در مخلوطی از دوتریوم و تریتیوم محصور کرده و مجموعه را در یک محفظه با مقاومت مکانیکی زیاد قرار دهیم، پس ازانفجار بمب اتمی محیط مساعدی برای یک فعل و انفعال ترمونوکلئور (فعل و انفعال هستهای گرمازا) بوجود میآید و در اثر آن عمل پیوند هستهها انجام شده و هلیوم بوجود میآید.
در نتیجه این فعل و انفعال، حدود هفده میلیون الکترون ولت، انرژی آزاد میشود. این میزان انرژِی نسبت به واحد وزن ماده قابل انفجار، در حدود چهار برابر انرژی است که از شکسته شدن اورانیوم حاصل میشود. به عبارت دیگر در موقع پیوند هستههای دوتریم و تریتیوم، انرژی بیشتر بر واحد جرم نسبت به شکافته شدن هستههای اورانیوم رها میشود.
بمب تزار
بمب تزار (به روسی: Царь-бомба) نام مستعار بمب هیدروژنی AN602 و قویترین بمب اتمی آزمایش شده تاکنون است. این سلاح به نامهای Kuz`kina Mat`(به روسی : Кузькина мать، مادر کوزکا) نیز شناخته شده است.
این بمب توسط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی طراحی شده و میزان بازدهی آن را حدود ۱۰۰ مگاتن تیانتی پیش بینی کردند؛ ولی عملکرد واقعی بمب در آزمایش حدود ۵۰ مگاتن، به منظور کاهش ذرات رادیوکتیو بود. این عملکرد یکی از موفقترین تلاش ها برای کاهش ذرات رادیواکتیو بود و این بمب پاکترین بمب هستهای از نظر ذرات خطرناک رادیواکتیو میباشد که تاکنون ساخته شدهاست. تنها یک بمب از این نوع ساخته و در تاریخ ۳۰ اکتبر سال ۱۹۶۱ در مجمعالجزایر نوایا زملیا آزمایش شد.
نمونههای باقیمانده از روکش بمب در موزه تسلیحات هستهای روسیه، ساروف (آرزاماس-۱۶)، و موزه تسلیحات هستهای و مؤسسه تحقیقات فنی فیزیک روسیه، سنژینسک (چلیابینسک-۷۰)، نگهداری میشوند.
کواشیورکور (به انگلیسی: Kwashiorkor) یک نوع وخیم سوءتغذیهٔ حاصل از کمبود پروتئین و کالری است که در اطفال دیده میشود.
کواشیورکور با ورم، پوست ترک خورده و پوسته پوسته شده، بیاشتهایی، بزرگ شدن کبد، ضعف، التهاب و قرمز شدن پوست و موها همراه است. در گذشته گمان میرفت که علت این بیماری تنها کمبود پروتئین است؛ درحالی که تحقیقات اخیر نشان میدهند که کمبود ویتامینها، آنتیاکسیدانها و مواد معدنی محلول در خون چون آهن، پتاسیم و منیزیم نیز نقش مهمی در ابتلا به کواشیورکور دارند.
واژهٔ کواشیورکور یک اصطلاح غنایی به معنای وضعیت سلامتی کودکی است که به علت تولد فرزند دیگری به طور ناگهانی از شیر مادر محروم میشود. در واقع، شیر مادر دارای پروتئین و اسیدهای آمینهای است که برای رشد کودک ضروری هستند. به همین دلیل، جایگزینی آن با رژیم غذایی غنی از نشاسته و کربوهیدراتها و فقیر از نظر پروتئین موجب ابتلا به کواشیوکور میشود.
در برخی از کشورهای آفریقایی، کواشیورکور علت مرگومیر ۳۰٪ کودکان زیر ۵ سال میباشد.