مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی
مطالب علمی و تاریخی

مطالب علمی و تاریخی

بروزترین سایت علمی و تاریخی

کشته شدن 9 کوهنورد روسی بر اثر حمله یوفو ها

گذرگاه دایتلوف در کوه های اورال در غرب روسیه واقع است.

در 2 فوریه 1959، 9 نفر از تیم کوهنوردی با تجربه ، تحت شرایط بسیار عجیب و تا حد بسیار زیادی ترسناک کشته شده و در یک نقطه همه آنها ناپدید شدند ، هدف اصلی این تیم کوهنوردی رسیدن به «اتورتن» بود که در 6 مایلی آن مکان قرار داشت. متاسفانه این گروه کوهنورد  هیچ گاه به مقصد خود دست نیافتند. و همین موضوع به اندازه کافی برای بازماندگانشان تکان دهنده بود. واژه اتورتن با توجه به زبان مانسی (مردمان بومی در حاشیه کوه) به معانی «کوه مردمان مرده» است.



این سفر  اکتشافی در اصل با 10 کوهنورد شروع شد، سردسته این تیم فردی 23 ساله به نام لگور دایتلوف بود. که در مجموع 8 مرد و 2 زن در این اردو شرکت کرده بودند. گروه کوهنوردان متشکل از دانشجویان و فارغ التحصیلان اخیر از موسسه پلی تکنینک اورال بودند که با توجه به بودجه اختصاص یافته به این موسسه اقدام به صعود کوه نمودند.

حقایق مستند و علنی از بروز حادثه

در صبح روز 27 ژانویه 1959 این گروه کوهنوردی «ویژای» را ترک کرده و به سمت «ترِک» به راه افتادند. و «ویژای» در شمال این منطقه واقع است. در 28 ژانویه یکی از کوهنوردان به نام «یوری یودین» به شدت مریض شده و مجبور به بازگشت شد. همین امر به نوبه خود باعث شد که آقای یودین از رخ دادهای در پیش رو جان سالم به سر برد، و او به عنوان تنها بازمانده سفر محکوم به مرگ قرار گرفت. اعضای باقی مانده از این گروه کوهنوردی بعدها  از طریق یادداشت ها و فیلم برداری به ثبت خاطرات خود پرداختند. و در این حال این گروه در 31 ژانویه اقدام به صعود دستجمعی نمودند.



در یکم فوریه ، کوهنوردان توانستند از کوه «خولات سیخل» عبور کنند. نام این کوه پس از رخ دادن این حادثه تحت عنوان «گذرگاه دایتلوف » قرار گرفت. قبل از تصمیم گرفته شده مبنی بر صعود به کوه «دایتلوف» تلگرافی در 12 فوریه به این گروه کوهنوردی ارسال شده بود و محتوای آن شامل متنی بود که مجمع کوهنوردی از این تیم خواسته بودند تا در اسرع وقت  به «ویژای» باز گردند.

12 فرویه هم سپری شد ولی هیچ ارتباطی با کوهنوردان صورت نگرفت.

برای آنکه این تیم کوهنوری بسیار با تجربه و در کار خود توانایی لازم را داشته بودند ،بسیاری از مردم برای تاخیر غیر معمول آنان برای بازگشت به منطقه هیچ ناراحتی را به خود راه نمی دادند.

خانواده این تیم اعزامی پس از چندین روز به طور فزاینده ای در مورد این تاخیر نگران شدند.

در 20 فوریه موسسه پلی تکنیک اورال با تشکیل یه گروه نجات که متشکل از دانشجویان و اعضای هیات علمی موسسه بود ، خواهان یافتن آنان بوده ولی این کار فایده ای نداشت.

در نهایت نیروهای پلیس و خود ارتش با تشکیل دادن کمیته رسمی جستجو در یک مقایس کامل در آن منطقه خواهان نجات دادن 9 کوه نورد بودند.

کشف دلسرد کننده،

یک ترس واقعی به حدی که فیلم های هالیودی قادر به خلق این نمایش بسیار وحشتناک هم نبودند. سرانجام در 25 فوریه 1959 بخش هایی از اردوگاه و اجساد این گروه اعزامی کوهنوردی کشف شد. برخی از اجساد این کوه نوردان در سراسر دامنه کوه به طور گسترده ای گسترده شده بود. و اجساد دیگر ، در مناطق دور تری از آنجا و در زیر برف یافت شدند. آشکار شد برخی از کوهنوردان با پوشیدن لباس های کاملا پاره شده ای از کوهنوردان دیگر که پیش از آنان جان خود را از دست داده بودند برای زنده ماندن خود تلاش می کردند، برخی دیگر کفش و یا جوراب خود را از دست داده بودند ، بر لباس برخی دیگر از کوهنوردان سطح بالایی از مواد رادیو اکتیو و آلودگی به مواد رادیو اکتیو دیده می شد. بر روی سطح بدن انها نشانه های از زخم دیده نمی شد ولی با این حال یکی از زنان کوهنورد زبان خود را از دست داده بود.


نتایج کالبدشکافی نشان داد که یکی از زنان کوهنورد ، آسیب و فشار بر جمجمه وی منجر به مرگش شده بود. و اجساد دو نفر دیگر از اعضای تیم کوهنوردی بر اثر ضربه ای بسیار قوی کشته شده بودند، که این ضربه تنها می تواند با تصادف با ماشین سریع السیر مقایسه شود. و اعضای دیگر تیم کوه نوردی بر اثر هیپوترمی (سرما زدگی) در گذشتند.

جستجو برای عوامل این جنایت

در اولین گمانه زنی ها آشکار شد که در نزدیکی مردم مانسی به این تیم کوهنوردی حمله شده است. با این حال هیچ ردی پائی از کسانی که مسبب این جنایت عظیم بوده اند یافت نشده و جز رد پای باقی مانده این تیم کوهنوردی بر روی برف و در داخل اردوگاه به چشم می خورد. نظریه حمله مانسی ، و هر نظریه دیگر در رابطه با حمله به انسان ، زمانی نام برده می شود که ضربات وارد شده به جسم سه فرد مصدوم به حد بسیار زیادی قوی بوده و آن هم توسط هیچ انسانی به وقوع نپیوسته باشد. و بدون وارد شدن آسیبی به بافت های بدن ، در آن ضربات هم هیچ نشانه ای از وجود مبارزه تن به تن وجود نداشته باشد.

پرونده این مورد بسیار وحشتناک به طور رسمی در سال 1959 بسته شد و همه این اسناد به طور سری بایگانی شدند. در نهایت پس از 30 سال بعد از این ماجرا چندین رونوشت از این اسناد و در اویل دهه 90صورت گرفت. اما قضاوت در مورد عوامل اصلی این حادثه که به طور عجیبی ناپدید شده بودند علنی غیر ممکن بوده و تنها می شود بر «ناشناخته بودن یک نیرو» اشاره ای داشت.

گمانه زنی ها و پیامدها

یک روزنامه نگار به نام یوری یاروئی با الهام از حوادث مرموز «گذرگاه دایتلوف» اقدام به انتشار داستانی در این مورد نمود. کتاب وی در سال 1967 منتشر شد و خود این کتاب در بالاترین رتبه از لحاظ ساختار پیچیده داستانی نام برده شد. یاروئی تحقیقات گسترده ای را برای رمان خود انجام داد، او اقدام به انتشار نسخه های قدیمی تری از رمان خود نمود، اما این رمان های انتشار یافته به تحریف بیشماری توسط انتشار دهندگان دچار گردید.یاروئی در سال 1980 در گذشت و تمامی پژوهشهای وی در این راستا از بین رفت.

لو ایوانف یکی از مقامات پلیس بود که خود راهبری این ماموریت را بر عهده گرفته بود. وی پیش از این مقاله ای را در مورد همین حادثه نوشته بود که محتوای این مقاله شامل کلیه گزارشات مطرح شده در خصوص دیده شدن اجرام عجیب در طول حادثه توسط کوهنوردان کشته شده را در سال 1990 به انتشار قرار داد. ایوانف بطور قاطعانه بر این باور بود که بیگانگان و یوفوها و تکنولوژی هایی که توسط آنها بر روی زمین اعمال می شود مسئول عوامل غیر قابل توضیحی از این دست خواهند بود.

روزنامه نگار آناتولی گسچین کتاب سوداگرانه ای تحت عنوان»بهای اسرار دولتی در ازای جان 9 نفر» را در سال 1999 منتشر نمود. گسچین از نفرات اولی بود که در مورد پروند ها و اسناد اصلی این حادثه مطالعات بسیار جامع و گسترده ای را اتخاذ نمود.

کتاب وی در مورد همه چیز بود و حتی در لابه لای آن نوشته هایی در مورد سلاح مخفی شوری نیز به چشم می خورد. لو ایوانف اعتراف می کند که وی مدارک و اسناد لازم را به گوسچین ارائه داده است و بیان می کند که این اسناد فوق محرمانه مقامات نظامی بوده که مقامات ارشد دستور مخفی کاری ان را داده بودند.

در سال 2000 نویسنده محلی روسی آنا اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان » گذرگاه دایتلوف»نمود، که این کتاب نیمه داستانی از حوادث آن روز بود. این کتاب در تمامی سالها به انتشار رسید. کتاب وی سبب شد که مقامات روسی با جدیت و دلگرمی هرچه بیشتر به بازگشایی پرونده ماموریت دایتلوف پرداخته و در همین میان بنیادی را تشکیل داده تا اقدام به پایان دادن به گمانه زنی ها بپردازند. این بنیاد همچنین به عنوان مکانی تاریخی شناخته می شود که کلیه یادداشت و تصاویر گرافیکی را در مورد کوهنوردان را در خود محفوظ نگه داشته است.

احاطه دولت روسیه بر سر اسرار غیر قابل توضیح

اخیرا  در سال 2008، دانشگاه فنی دولتی اورال یک کنفرانس که شامل شش تن از اعضای حزب اصلی جستجو، 31 کارشناسان مستقل، بنیاد دایتلوف و چند سازمان غیر دولتی سازمان یافته بود ، را تشکیل داد.

شرکت کنندگان در این کنفرانس به این نتیجه رسیدند که ارتش در این منطقه و در طول زمان «سفر محکوم به مرگ» کوهنوردان مشغول آزمودن تسلیحات نظامی خود بوده است و این آزمایشات به طور مستقیم مسئول مرگ 9 کوهنورد بوده است.

شرکت کنندگان در این حال که فاقد اسناد و مدارک کافی بودند،از وزارت دفاع، آژانس فضایی روسیه، و سرویس امنیتی فدرال خواستند تا به آنها در مورد هر چه شفاف تر شدن این قضیه کمکی شود، ولی در نهایت این کنگره تنها عاملی بود برای پایان دادن به گمانه زنی ها پیرامون این موضوع مرموز غیر و قابل توضیح از حادثه گذرگاه دایتلوف.

همانطور که آشکار است هنوز هم این موضوع ترسناک حل نشده باقی مانده است …


منبع:


1- http://www.sptimes.ru/story/25093

2- http://www.sfgate.com/cgi-bin/article.cgi?f=/g/a/2008/02/27/notes022708.DTL

3- http://infodjatlov.narod.ru/fg4/index.htm

4- http://www.forteantimes.com/features/articles/1562/the_dyatlov_pass_incident.html

5- http://rachellewilliams.hubpages.com/hub/Scary-Unexplained-Mysteries-The-Dyatlov-Pass-Incident

پانوتیا

پانوتیا (نام علمی: Pannotia) ابرقاره‌ای فرضی است که از دورهٔ کوه‌زایی پان‌آفریقایی درحدود ۶۰۰ میلیون سال پیش تا پایان دورهٔ پرکامبرین در حدود ۵۵۰ میلیون سال پیش وجود داشته است. پانوتیا نخستین بار در سال ۱۹۹۷ توسط ایان دییِل توصیف شد. این ابرقاره با نام ابرقارهٔ وندیان نیز شناخته می‌شود. ابر قارهٔ پانوتیا از حدود ۵۵۰ میلیون سال قبل به چهار قارهٔ لورنتیا، سیبریا، بالتیکا و گوندوانا تقسیم شد.

File:Positions of ancient continents, 550 million years ago.jpg
موقعیت قاره ها 550 میلیون سال پیش
شکل‌گیری
در حدود ۷۵۰ میلیون سال پیش، ابرقارهٔ رودینیا از هم شکافت و به سه قارهٔ پروتو-لوراسیا (که در نهایت گسیخت و در قالب لوراسیا دوباره شکل‌گرفت)، کراتون قاره‌ای کنگو و پروتو-گونداوانا (شامل تمامی گندوانا به‌جز کراتون کنگو و آتلانتیکا) تقسیم شد.
پروتو-لوراسیا با چرخشی به سمت جنوب به سوی قطب جنوب قرار گرفت و چرخش پروتو-گوندوانا در خلاف جهت حرکت عقربه‌های ساعت بود. کراتون کنگو در حدود ۶۰۰ میلیون سال پیش در بین پروتو-گوندوانا و پروتو-لوراسیا قرار گرفت و بدین‌ترتیب پانوتیا تشکیل شد. شواهد نشان می‌دهد که با قرار گرفتن توده‌های خشکی فراوان در نزدیکی دو قطب، یخچال‌های بیشتری در این زمان در مقایسه با هر زمان دیگری در تاریخ زمین‌شناسی پدید آمد.

جغرافیا و دوره
پانوتیا ظاهری شبیه به V یی داشت که به سمت شمال شرقی قرار گرفته باشد. درون این V، اقیانوسی بود که به‌هنگام گسیخت رودینیا شکل گرفته بود. این اقیانوس پانتالاسا نام داشت که بعدتر به اقیانوس آرام اولیه تبدیل شد. همچنین تیغه‌ای میان‌اقیانوسی در میان این اقیانوس وجود داشت. در خارج از این V، اقیانوس باستانی بسیار بزرگی با نام اقیانوس پان‌آفریقایی قرار داشت که احتمالاً دور پانوتیا را فرا گرفته بود و اندازه‌ای برابر با اقیانوس پانتالاسا داشت.

پانوتیا عمری کوتاه داشت. برخوردهایی که باعث شکل‌گیری این ابرقاره شده‌بودند برخوردهایی زودگذر بودند و قاره‌های تشکیل‌دهندهٔ آن نیز خود داشتند تقسیم می‌شدند. پانوتیا تا حدود ۵۴۰ میلیون سال پیش یعنی تنها ۶۰ میلیون سال پس از تشکیلش از هم پاشید و به ۴ قارهٔ لورنتیا، بالتیکا، سیبریا و گوندوانا تقسیم شد. توده‌های تغییر شکل‌دادهٔ خشکی سپس بار دیگر به‌یکدیگر پیوستند و ابرقارهٔ پانجه‌آ شکل گرفت.
اصطلاح دیگری که برای نامیدن ابرقاره‌ای که گمان می‌رود در پایان دوران پیشین‌زیستی نو (نئوپروتزوئیک) وجود داشته به‌کار می‌رود «خشکی گواندانای بزرگ» است که در سال ۱۹۹۴ توسط استرن پیشنهاد گردید. بدین‌ترتیب این موضوع که ابرقارهٔ گوندوانا که در پایان دوران پیشین‌زیستی نو شکل گرفت خود زمانی بخشی از ابرقارهٔ بزرگتری در این زمان بوده است توسط این نام تأیید می‌شود.

فرازمینیان 5000 سال قبل به زمین حمله کرده اند

با دستاورد های اخیری که توسط محققان و باستان شناسان انجام شد که ثمره آن کشف شهر افسانه ای داوارکار شهر بزرگ حکمران بزرگ سری کریشنا و  همچنین با ثبت وقایع مربوط به کتاب های مقدس بودائی چون مهابارتا ، پژوهشگران و تاریخ نویستان این امر را پذیرفتند که در گذشته بسیار دور با توجه به نوشته های کتاب مقدس جنگ هایی آسمانی میان زمینایان و موجودات بیگانه در سانکریت ودیک روی داده است ، که همه نوشته ها واقعی بوده و در ضمن پیشینه هند را به تصویر می کشند.

در این میان این شهر با توجه به کتاب های مقدس بودا و با توجه به متون تاریخی وجود داشته و پس از کشف شدن شهر افسانه ای که اکنون زیر آب های اقیانوس قرار دارد چگونه گی وقوع آن را با توجه به نوشته های کهن می توان اینگونه بیان کرد که بر اثر جنگ های صورت گرفته با بیگانگان اکنون این شهر در زیر اقیانوس قرار گرفته است.
متاسفانه با توجه به گمانه زنی های اشتباه محققان در متون تاریخی سبب شد تا آنان با توجه به سطح وسیعی از دانشی که در مورد تاریخ داشتند این عوامل را نقض کنند. و به طور بلقوه قدرت این امر را از خود سلب کردند که اشتباهات مبنی بر این است که چه کسی واقعاً میداند و باید به چه کسی گوش فرا داد.

دسته ای از آریائی ها به پرستش حکمران سری کریشنا کسی که شخصیت بسیار والائی داشت می پرداختند و از این رو او حکمرانی بسیار توانا بود که می توانست در میان فضا سفر کند و همچنین در بین تمامی سیارات منظومه شمسی و حتی فرا تر از آن نیز  رفت آمد کند.


دانشمندان مربوط به علوم دنیائی نمی توانند عنصر ابتدایی که بر زمین وجود داشت  را درک کنند و در پاسخ به این گونه سوالات تنها می توانند بگویند که یک شکل زندگی با یک ذهن هوشمند وجود داشت و همه در یک انرژی قوی ادغام شدند!. بسیاری از اجسام برخی از افراد ترکیبی از تمامی عنصر های شناخته شده زمینی از جمله آتش ، آب ، هوا ، عناصر آسمانی (روح) و بسیاری دیگر از عناصر قوی تر چون هوش، عقل و حتی نفس های کاذب است.
دین بودا به کاملیت روایات بیشماری را در مورد رفتن به فضا و همچنین حیات در سیارات دیگر را در خود گنجانده است. یوفو لزوماً منشا بیگانه ندارد اما در حقیقت این مورد و بسیاری از شکل هایی که تکنولوژی های پیشرفته را به زمین آورده است و این خود خط شروع تغییر زندگی بشریت بود و پژوهشگران مجذوب آن هستند که حقیقت را پیدا کنند.

اگر علم یوفولوژیست واقعاً بخواهد که از وجود داشتن و یا نداشتن یوفوبه طور یقین آگاهی یابد. آنان باید تاریخچه دین بودا را مطالعه کنند.


پی نوشت:
خط زمان ؛ اسناد بصری مربوط به کشفیات باستان شناسان

دانشمندان و محققان بسیاری با پژوهش در سطح دریاهای هند برای کشف تاریخ پر رمز و راز آن  راهی این مکان مرموز می شوند که پس از آن ، محققان تواستند شهر افسانه ای داوارکار را در حالی که به تمامی در زیر دریا قرار گرفته بود کشف کنند در کنار این کشف عظیم آنان بقایای موجود در شهر را  مورد بررسی قرار می دهند که با استفاده از تکنولوژی آن زمان یعنی 5000 سال قبل ، ابزارآلات جنگی بسیار پیشرفته و فرا زمینی را برای مقابله با عوامل خارجی داشته اند. با توجه به متون کهن کتاب مقدس هند خداوندگار کهن هند کریشنا که با داشتن قدرت هائی از جمله توانائی سفر در بین فضا توانسته بود شمار بسیاری از قوم آریائی را مجذوب خود کند و برای خودش سرزمین پهناوری را پدید آورد.


در این بین اخترشناسان معتقدند که فرا زمینیان با استفاده از ابزار آلات بیگانه به شهر مربوطه حمله می کنند و قست گسترده ای از شهر را به کلی نابود می کنند در این میان خداوندگار کهن هند کریشنا پس از این اعمال خرابکارانه بیگانه گان ساکت ننشست و با ساخت یک فضا پیمای جنگی از جنس آتش و عناصر زمینی  سریعاً جواب فرازمینیان را داد و در ادامه جنگ بسیار سهمگینی بر روی زمین روی داد که قدرت ان با توجه به کتاب کهن بودا به اندازه قدرت خورشید سوزان بود. کریشنا برای ابراز همدردی با بازماندگان این حادثه  قول می دهد که انتقام خود را از آنان بگیرد و او با بهره جوئی از قدرت های ماورا طبیعی برای جنگ دوباره خود با فرازمیان اماده می شود.


با توجه به کتیب های دیگر پیدا شده در  زیر دریاها شکل واقعی تر این رویداد به وضوح نشان دهنده این است که بیگانگان در زمین حضور داشته و با زمینیان در حال نبرد بودند.

با توجه به پیشینه تاریخی هند سرزمینی دیگری در جنوب هند به نام کوماری کاندم وجود داشت که این سرزمین در طول هزاران سال قبل توسط فرازمینیان تصرف می گردد. و پس از نبرد های پی در پی با زمینیان این سرزمین به زیر دریا فرو می رود.


تاریخ هند این را به ما نشان میدهد که برای اولین بار تماس فرازمینان به زمین به شکل جنگ بوده است و فرازمینیان با ارسال سفینه های جنگی برای تصرف زمین با زمینیان در حال نبرد بوده اند.


برگفته از:
http://www.ufo-blogger.com/2013/07/ancient-dwarka-city-was-attacked-by-ufo.html
http://ufosightingshotspot.blogspot.de/2013/07/ufo-attacks-earth-5000-years-ago.html
منبع بصری:
http://www.youtube.com/watch?v=QSEMIdGB8Uk&feature=player_embedded

کیم ایل-سونگ

کیم ایل سونگ (به کره‌ای: 김일성) (۱۹۹۴ - ۱۹۱۲) در منطقهٔ شمالی کره متولد شد و اولین رهبر کره شمالی از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ بود. پس از وی کیم جونگ ایل پسرش به رهبری کرهٔ شمالی منصوب شد. او رییس جمهور ابدی کره شمالی است.

Kim Il Sung Portrait-2.jpg

به قدرت رسیدن کیم ایل سونگ

پس از شکست ژاپن و اشغال قسمت شمالی کره توسط ارتش سرخ شوروی در سال ۱۹۴۵، کیم ایل سونگ دوباره به کره برگشت و توانست در سال ۱۹۴۸ جمهوری دمکراتیک خلق کرهٔ شمالی را تشکیل دهد و در سال ۱۹۴۹ به کمک استالین رهبر شوروی قدرت خود را توسعه بخشد. سرانجام در سال ۱۹۵۰ به بهانهٔ متحد کردن شبه جزیرهٔ کره به منطقهٔ جنوبی حمله کرد و توانست تا سئول پیش برود ولی با ورود ارتش ایالات متحده آمریکا و نیروهای سازمان ملل به جنگ، ارتش کمونیستی کره به رهبری کیم ایل سونگ مجبور به عقب نشینی شد و سرانجام در سال ژوئیهٔ ۱۹۵۳ قرارداد آتش بس را پذیرفت و شبه جزیرهٔ کره به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم گردید و مرز بین کره شمالی و کرهٔ جنوبی بسته شد.


پس از پایان جنگ کره تا مرگ کیم ایل سونگ
کیم ایل سونگ پس از پایان جنگ کره، با کمک اتحاد جماهیر شوروی یک پایگاه اتمی تاسیس کرد، ایالات متحدهٔ آمریکا نیز تجهیزات نظامی خود را در کرهٔ جنوبی مستقر کرد که باعث تشدید بحران در شبه جزیرهٔ کره و شرق آسیا گردید. کیم ایل سونگ برای ضربه زدن به ایالات متحدهٔ آمریکا در شرق آسیا تصمیم به ارسال سلاح و تجهیزات نظامی به ویت کنگ‌ها (ویتنامی‌های طرفدار کمونیست) در جنگ علیه ارتش آمریکا گرفت. در سال ۱۹۶۸ یک کشتی آمریکایی به جرم جاسوسی از کرهٔ شمالی توقیف شد و ۷ سرنشین آن نیز دستگیر شدند. ایالات متحده آمریکا با تحت فشار قرار دادن کرهٔ شمالی در مجامع بین‌المللی سعی در آزادی اسرای خود داشت، ولی کارساز نبود. کیم ایل سونگ شرط آزادی ۷ جاسوس آمریکایی راعذر خواهی دولت آمریکا و آزاد کردن اموال بلوکه شدهٔ کره شمالی توسط دولت آمریکادانست و آنها نیز با تمام شروط کیم ایل سونگ موافقت کردند.کیم ایل سونگ معتقد بود برای داشتن یک کشور قدرتمند و مستقل نیاز به یک ارتش قدرتمند است به همین دلیل امور نظامی بر تمام مسائل کشور ارجحیت داشت که همین امر باعث گسترش فقر در کره شمالی گردید. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و پایان تنش‌ها میان بلوک شرق و بلوک غرب، کیم ایل سونگ کماکان بر اعتقادات کمونیستی خود و مبارزه با دنیای سرمایه داری بخصوص مهم‌ترین دشمن خود یعنی کرهٔ جنوبی پافشاری می‌کرد. سرانجام کیم ایل سونگ در سن ۸۲ سالگی در سال ۱۹۹۴ در کرهٔ شمالی در گذشت. پس از وی فرزندش کیم جونگ ایل به رهبری کرهٔ شمالی برگزیده شد.

ادامه مطلب ...

موزه لوور

موزه لوور (به فرانسوی: Musée du Louvre)‏ در شهر پاریس در کشور فرانسه واقع شده‌است. بیش از ۳۵هزار اثر هنری در هشت بخش مختلف موزه لوور نگهداری می‌شود.موزه لوور پربازدیدترین موزه جهان است.

موزه لوور از سال ۱۷۹۳ میلادی تا امروز به عنوان «موزه عمومی» فعال بوده‌است. تمرکز موزهٔ لوور روی هنر، تاریخ بشر و فرهنگ است و آثار بسیاری در این زمینه‌ها در این موزه جای گرفته‌اند که از آن جمله می‌توان به لوح حمورابی، تابلوی بانوی صخره‌ها و تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی اشاره کرد.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/0/00/Louvre_2007_02_24_c.jpg?uselang=fa

پیشینه

ساختمان این موزه قبل از انقلاب کبیر فرانسه یکی از کاخ‌های سلطنتی بود، که در آن آثار باارزش هنری نگهداری می‌شد(به عنوان موزه سلطنتی) پس از انقلاب کبیر، در سال ۱۷۸۹ موزه و آثار موجود به مردم فرانسه اهدا شد و در سال ۱۷۹۳ تبدیل به موزه ملی فرانسه شد.


مجموعه‌ها
در مجموعه‌های مختلف این موزه آثاری از دوران پیش از تاریخ تا کنون نگهداری می‌شود، می‌توان گفت معروف‌ترین آثار هنری و تاریخی جهان را در این موزه نگهداری می‌کنند.این محل قبل از تبدیل به موزه یکی از کاخ‌های سلطنتی فرانسه بود. در پشت این کاخ باغ زیبایی به نام باغ تویلری وجود دارد و رو به روی باغ نیز میدان کنکورد قرار گرفته است.این مکان نزدیک خیابان معروف شانز الیزه است.


معتبرترین آثار موزه


1.    مونالیزا (لئوناردو داوینچی)
2.    بانوی صخره‌ها (لئوناردو داوینچی)
3.    لوح حمورابی
4.    گاو بالدار آشوری
5.    لوح پیروزی نارام سین
6.    نقش برجسته‌های آشوری
7.    ظروف گلی آشوری
8.   بخش‌های قابل توجهی از تخت جمشید
9.    بز بالدار طلایی(هخامنشی)
10.    کاتب نشسته(سقاره-مصر)
11.    ونوس میلو

تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی، شاخص‌ترین اثر هنری در موزه لوور است.

مجموعه هنر اسلامی

این بخش برای اولین بار در ده تالار و در سال ۱۹۹۳ ایجاد شد و در سال ۲۰۰۲ ژاک شیراک (رئیس جمهور وقت فرانسه) پس از بازدید از موزه لوور، تصمیم به ایجاد بخشی مجزا جهت نمایش هنر اسلامی گرفت.به دنبال این تصمیم وی فرانسیس ریشار(رئیس بخش کتب فارسی در کتابخانه ملی فرانسه)را به مسئولیت ایجاد بخش هنر اسلامی در موزه برگزید.
برای ساخت این بنا در یکی از حیاط‌های متروک موزه، یک مسابقه بین‌المللی معماری برگزار می‌شود، به گفته ریشار این مجموعه در سال ۲۰۰۹ افتتاح خواهد شد، گفته شده آثار ایرانی در این مجموعه جایگاه مهمی خواهد داشت و بیش از نیمی از آثار را به خود اختصاص می‌دهد.یکی از اهداف مهم این مجموعه پیدا کردن روشی است که بتواند این موضوع را برای مردم به سادگی روشن کند که هنر اسلامی، هنر دین اسلام نیست.


آثار سرشناس ایران باستان
1.    سنگ‌نگاره یادبود اونتاش ناپیریشا
2.    سنگ‌نگاره زن عیلامی و ندیمه
3.    سنگ‌نگاره بز با دم ماهی
4.    تندیس فاخته لاجوردی
5.    تندیس ناپیرآسو
6.    تابلو مراسم نیایش راهبه‌های آفتاب
7.    تخته بازی ۵۸ خانه
8.    نقش برجسته آجری شیر کاخ آپادانا شوش
9.    سرستون گاو دوسر کاخ آپادانا شوش
10.    کتیبه داریوش بزرگ در کاخ آپادانای شوش
11.    افسار برنزی لرستان
12.    صدف‌نوشتهٔ اکدی

جنگ آمریکا و اسپانیا

جنگ آمریکا و اسپانیا که در سال ۱۸۹۸ میلادی روی داد، منازعه‌ای بود که در پی آن سلطهٔ اسپانیا بر مستعمرات آن در قاره آمریکا پایان یافت و مالکیت برخی از مناطق غربی اقیانوسیه و همچنین آمریکای لاتین به دست ایالات متحده آمریکا افتاد.

KentuckPortoRico.jpg

شرح نبرد
ریشه این نبرد به تلاش کوبا برای استقلال و جدا شدن از اسپانیا بر می‌گردد که در فوریه ۱۸۹۵ آغاز شد. سرکوب شدید شورشیان کوبایی توسط نیروهای اسپانیا به طور شورانگیزی در روزنامه‌های آمریکا به همراه تصاویر انعکاس یافت که در افکار عمومی مردم آمریکا احساس همدردی با انقلابیون کوبا را موجب شد. غرق شدن مشکوک رزم‌ناو آمریکایی ماین که در بندر هاوانا در کوبا لنگر انداخته و برای محافظت از شهروندان آمریکایی مقیم کوبا در جریان شورش‌ها فرستاده شده بود، تمایل به دخالت آمریکا در امور کوبا را در افکار عمومی دو چندان کرد. سرانجام کنگره ایالات متحده آمریکا علی‌رغم اعلام متارکه موقت از سوی اسپانیا، قانونی را تصویب کرد که به موجب آن، استقلال کوبا به رسمیت شناخته شده و نیروهای اسپانیایی ملزم به ترک آنجا می‌شدند.
اسپانیا در تاریخ ۲۴ آوریل به آمریکا اعلان جنگ داد که اعلان جنگ متقابل آمریکا در ۲۵ آوریل را به دنبال داشت. از آنجایی که هیچکدام از نیروهای زمینی و دریایی اسپانیا آماده این نبرد دوردست نبودند، جنگ به طور گسترده‌ای به سود آمریکا رقم خورد و ارتش ایالات متحده نیروهای اسپانیایی را که هزاران کیلومتر از کشورشان دور بودند طی ۱۲۳ روز شکست دادند و جزیره کوبا را به تصرف خود در آوردند. در جریان برگزاری کنفرانس صلح و پیمان پاریس در ۱۰ دسامبر ۱۸۹۸، اسپانیا از مطالبات خود در کوبا دست کشید و جزیره گوام و پورتوریکو را به آمریکا واگذار کرد. همچنین مالکیت مجمع‌الجزایر فیلیپین را در ازای دریافت ۲۰ میلیون دلار به آمریکا بخشید. این جنگ نقطه عطف مهمی در تاریخ هر دو کشور محسوب می‌شود. امپراتوری اسپانیا که روزگاری بر مناطق وسیعی از جهان حکم‌فرمایی می‌کرد فرو پاشید و توجه این کشور را از کشورگشایی به امور داخلی آن سوق داد که موجب به پا شدن رنسانسی در فرهنگ و ادبیات این کشور و همچنین توسعه اقتصادی آن شد. در نقطه مقابل، طرف پیروز جنگ یعنی ایالات متحده آمریکا، به یک قدرت جهانی با مستعمراتی پراکنده و دوردست تبدیل شد و به عنوان اهرمی در سیاست بین‌الملل، نقشی تعیین‌کننده را در امور سیاسی اروپا در آینده‌ای نزدیک پس از جنگ بازی کرد.